حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

اذان - شماره 3)

 

 

نوار سخنرانی پیاده شده « فاطمه اثنی عشری» 

خلاصه شماره های قبل )

شریعت ما پویاست با شریعت های دیگر فرقش در این است که آنها شریعتشان مرده است و روحی ندارند

اما شریعت ما خاصیتش حیات گرفتن است

(حیَّ علی الصلوه حیَّ علی الفلاح حیَّ علی خیر العمل) همین است.

زنده شوید، که الآن وقت روح گرفتن است و وقت زندگی دمیدن است

فـــــــــــــــــــــلاح یعنی چه؟

یعنی: فوز نهایی پیروزی نهایی یعنی آخرِ آخرِ

همة پیروزیهای علمی، به نماز ختم میشود آخر همة قدرتمندی های دنیایی وآخرتی به نمازختم میشود.

 ربوبیت یعنی:  " العبودیّة جوهرةٌة کُنهها الرّبوبیّه " عبودیت یک جوهره ای است که باطنش ربوبیت است

 حــیَّ علی الفلاح، یعنی تجلی این ربوبیت ،

حــَّی علی الفلاح یعنی بشتابید :

به سوی ریاست بر ملک وملکوت  ، ریاست بی اسارت

  پس اذان همان دعوت خداست که شمارا به حیات می خواند، به کدام حیات؟

 به زندگی می کشاند به حیات طیّبه می کشاند از مردگی نجات می دهد.

 امیرالمومنین(ع)می فرماید:

 بین دنیا و آخرت یک رابطه ای که هست این است که، رابطه ی  اینها معکوس است.  

دنیا نسبت به شما در حال بُعد است و فرار است

 

 و اینک ادامه مطلب : 

امّا ابناءآخرت : 

 رویشان به سمت آخرت است، چه چیزی می بینند؟نزدیک شدن، استقبال، به وصل رسیدن، آغوش کشیدن هر لحظه، پیشتر رسیدن،و تقرب را می فهمند.

 ابناءدنیا به پیری نرسیده پیر می شوند و به ثمر نرسیده پژمرده می شوند.

اما ابناءآخرت به پیری که می رسند جوان می شوند، هرچه پیشترمی روند پر نشاط ترهستند. شاداب ترهستند چرا؟

چون به وصل نزدیکتر می شوند ابناءآخرت هر روزی که می گذرد نور تازه ای می بینند بشارت تازه ای و خبر تازه ای، در نتیجه پیری و کهولت برای ابناءآخرت معنا ندارد چون اینها آغوش گشودند؛ و به فرمایش علی(ع)که فرمودند:

 (کُتب آجالُهم)لذا اگر اجلهایشان نوشته نشده بود.اینها آنی نمی ماندند بلکه به استقبال آخرت می رفتند.

نشانة ابناءدنیا این است که:

اسم مرگ که می آید پشتشان می لرزد ،می ترسند وحشت دارندچرا؟

به جهت اینکه فکر می کنند که باید از این گورستان هم دل بکنند یعنی: گورستانی برای خودشان تدارک دیدندولی  به این گورستان هم دل بسته اند نمی توانند از آن جدا شوند.

لذا می فرماید:

 ابناءآخرت هر لحظه منتظر بشارتی هستند از جمله بشارتها همین است که:

حــــــــــــــــــــــــــــــــــیَّ زنده شوید.

اینها هرچه بیشتر از خداعمر بگیرند بیشتر از خدا حیات گرفته اند چون بیشتر حیَّ شنیده اند و اجابت کرده اند برای همین هم شما در دعاها می بینید می گویند خدایا عمر طولانی بده

( و طولاًفی العمر) به ما عمر طولانی بده، چون هر روزی به عمر ما اضافه شود امر حیَّ از جانب تو برسد، حیاتی به ما می دهد که در هیچ یک از عوالم دیگر چنین نشاطی و چنین فیضی به ما نمی رسد.

 اما ابناءدنیا می گویند اُف بر این دنیا.

اذان دعوت خداوند است و اجابتش حیـــــات است نه این حیـــات های این طوری که عرض و دنباله باشد.نه، حیات طولی است یعنی:

 به هر حــیَّ شما یک حجاب خرق می کنیدو به هر( حــــیَّ علی الصلوة)یک پرده از پرده های ظلمت را کنار می زنید.

 اگر لبیک در طول این دعوت باشد و برای این که بتوانید لبیک را درست ادا کنید چه باید بکنید؟

 می گویند شرط اوّل برای اینکه بتوانید به این استجابت توفیق پیدا کنید این است که خودتان را هم بشناسید؛ به فقر و نیاز و عطش خودتان هم پی برده باشید مثلاًکسیکه میل به غذاندارد و سیری کاذب دارد وقتی طبیب به او دارو می دهد یا غذا به او می دهد یا وقتی که آب به او می دهد باآنهاچه کار کند؟ اوسیری کاذب دارد.!

 مولانا می گوید :

آب کم جو تشنگی آور به دست

تابجوشدآبت از بالا وپســــت

 وقتی کسی به منتهای فقرش ونیازش و  به منتهای درماندگی خودش پی برد به هر دعوتی جرعه نوشی می کند بلکه قدح نوشی می کند بستگی دارد به اشتها و میل و استعدادش بعضی ها میلی ندارند فقط نگاه می کنند، بعضی ها فقط همت می کنند و عطرش را می بویند ، لااقل استشمام می کنند.

 بعضی ها استنکاف می کنند یا بی میلی می ورزند نهایتاً یکی دو قطره یا یکی دو جرعه مینوشند.

 بعضی ها آنقدر ولع دارند ،که قدح نوشی می کنند،  

از این شراب طهوری که در هر وقت دعوت ساقی، قدح گردانی    می کند در مجلس؛  

تا مستان کجایند،  

باده نوشان، 

جرعه نوشان ، 

آنهایی که بتوانند درک این لحظه های وصل را داشته باشند.

 حـــــــــــــــــــیَّ علی الصلوةة اوّل است.

حـــــــــــــــــــــــیَّ علی الفلاح دوّم است.

حـــــــــــــــــــــــیَّ علی خیرالعمل سوّم است.

حــــــــــــــــــــــیَّ علی الصلوه یعنی: زمینه در نماز است.

 نماز است که زمینه است، ستون است بستر است اگر به نماز موفق شدی امید اینکه در پرتو نماز به فلاح و سعادت ابدی برسی هست چون فلاح فی نفسه مطلوبیت ذاتی دارد.

 هر عقل سلیمی می داند فطرتاً منتهای کمال او این است که به فوز و فلاح برسد و می داند این فوز و فلاح مقدمه لازم دارد؛آن فلاح که مطلوبیت ذاتی دارد و عقل سلیم می داند که حیاتش و کمالش به نائل شدن آن فلاح است.

 در این فراز دوّم اذا ن که( حیَّ علی الفلاح) است بشارت می دهد باشد و شاید که در رهگذر نماز آن سعادتی که می طلبی و همه جا مثل یک گمشده دنبالش می گردی همان جا باشد(( حیَّ علی الفلاح))

 بیخود این درو آن در نزن آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم.

 سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد

 آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

ادامه دارد ........

اذان - شماره 3)

تصوف - شماره 4)

 ادامه بحث تصوف )

شماره 4)

خلاصه شماره های قبل :

 مسأله فرقه سازی و تلاش برای استحاله درونی تشیع از شیوه هاییست که از صدر اسلام تا کنون ادامه داشته و یقیناً تا دوران حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه ادامه خواهد داشت .

عرفان اصیل اسلامی با تصوف تفاوت زیادی دارد . به دلیل نزدیکی برخی آموزه ها و اختلاط تاریخی متأسفانه بسیاری از مردم گمان می کنند عرفان همان تصوف است . اما بررسی تاریخ شکل گیری مؤسسان و آموزه های این جریان و موضع ائمه علیهم السلام و علمای بزرگ شیعه متوجه خواهیم شد که این جریان نه تنها یک جریان دینی نیست بلکه یکی از مهمترین فرقه های منحرف در بین امت اسلامی است .

-         مهمترین اختلاف تشیع و تصوف بر سر مسأله ولایت است .

-        تقسیم دین به سه بخش ، شریعت ، طریقت و حقیقت ، نیز یکی از بدعتهای خطر ناک صوفیه بود .

-        فرقه نعمت الهی گنابادی - سلطان محمد بیچاره ( فامیل نامبرده ) گنابادی در سال 1294 این فرقه را تأسیس نمود . سخنان گزاف و انحرافات عقیدتی وی باعث شد که مرحوم آیت الله آخوند خراسانی صاحب کفایه ، وی را مرتد اعلام نماید . قطب فعلی این فرقه نور علی تابنده ، از سران گروهک لیبرال جبهه به اصطلاح ملی و از مخالفین سر سخت نظام جمهوری اسلامی می باشد .

-        در ذیل به گوشه هایی از انحرافات و بدعتهای این فرقه اشاره می نمایم

1-      تجسم صورت مرشد در عبادات :

2-      عُشریه : اینها بر خلاف نصّ  صریح قرآن به جای خمس عشریه را درست کرده اند که به قطب یا نماینده وی داده می شود

 ( در حالی که عشریه از احکام یهود بوده است )

3-      غُسل اسلام : این غسل به تقلید از غسل تعمید مسیحیان درست شده است .

4-      مقام قطب :  اینها  قطب را امام وقت می دانند .

و اینک ادامه مطلب :

بخش سوم : فرقه اهل حق

مقدمه

یکی از فرقه های فعال و پر جمعیت در ایران فرقه موسوم به اهل حق می باشد . اهل حق را با نامهای دیگری همچون یارسان ، یارستان ، و آئین یاری می خوانند . شیعیان اینان را با نامهائی همچون علی اللهی و شیطان پرست و .... یاد می کنند که امروزه اکثر مردم اهل حق این نامها را تهمتی بیش  به مسلک خود نمی دانند .

تاریخچه :

الف : مؤسس

        در اینکه این فرقه توسط چه کسی و در چه قرنی تأسیس گردیده نظریات متفاوت است اما آنچه که به عنوان نظریه    صحیح می توان آن را پذیرفت این است که مؤسس فرقه اهل حق شخصی به نام سلطان اسحق فرزند شیخ عیسی برزنجه  ( سنی مذهب ) است . سلطان اسحق را با نامهای دیگری همچون سلطان طریق  ، شاه سلطان صهاک و... نامیده اند . او متولد کردستان عراق است . سلطان اسحق بعد از فوت پدر یا برادران خود در گیر می شود و به همین دلیل از کردستان عراق به سمت ایران فرار کرده و در روستای شیخان که هم اکنون از توابع استان کرمانشاه است سکنی می گزیند .

ب : اقدامات سلطان اسحق :

-  بنای خاندانها

- تأسیس جمخانه به جای مسجد برای انجام امور عیادی

- روزه سه روزه

- تعیین پیر و دلیل برای خاندانها

- دستور سر سپاری ( مراسمی برای پیوستن رسمی یه فرقه اهل حق ) به رؤسای خاندانها

- دستور پرداخت نذر و نیاز

ج : خاندانهای اهل حق

         سلطان اسحق اهل حق را تأسیس و بنای 7 خاندان را در اهل حق گذاشت . بعد از گذشت چهار خاندان دیگر هم به هفت خاندان اصلی اضافه و در زمره خاندانهای اهل حق قرار گرفت . ما خاندانهایی که توسط سلطان اسحق بنا شده اند خاندانهای اولیه و خاندانهایی که بعدها بوجود آمده اند را خاندانهای ثانویه می نامیم .

خاندانهای اولیه عبارتند از : 1- خاندان شاه ابراهیمی  2- خاندان عالی قلندری   3- خاندان یادگاری          4- خاندان خاموشی   5- خاندان میر سوری     6- خاندان مصطفایی   7- خاندان باویسی

خاندانهای ثانویه عبارتند از : 

 1- خاندان ذو النوری    2- خاندان مشعشعی   3- خاندان شاه حیاسی      4- خاندان حیدری     

اعتقادات :   

 الف : توحید    

گرچه مردم اهل حق به « علی اللهی » معروف هستند و برخی از خاندانها و سران آنها علی (ع) را خدا می دانند ، ولی اشکالات شیعیان به این نظر باعث گردیده است برخی از مردم اهل حق این عقیده را رد کنند و توحید را به عنوان عقیده خود معرفی کنند .  

اما آنچه که در دفاتر و کتب مقدس آنها یافت می شود این استکه علی (ع) را به عنوان ذات خدا معرفی می کنند بدین معنا که ذات خدا در علی (ع) حلول نموده است .     

ب :  نبوت و امامت :

در کتب و دفاتر اهل حق و در افواه مردم یارستان نام پیامبران و ائمه زیاد دیده و شنیده شده است . اما به طور خلاصه می توان گفت که در اعتقادات این فرقه جز امیر مؤمنان به عنوان یکی از دوره های حلول خداوند در زمین دیگران نقش تأثیر گذاری ندارند .

ج : تناسخ :

از جمله اعتقادات اهل حق ، اعتقاد به تناسخ است . تناسخ عبارت است از انتقال نفس و روح پس از مرگ به جسمی از اجسام است و آن جسم چند چیز می تواند باشد : نبات ، حیوان و یا انسان . تناسخ از این نظر فقط تحول و انتقال را   در بر دارد . 25 عقاید استدلالی ، ص 219  

اهل حق می گوید روح هر انسانی بعد از مرگش تا 1001 دون (روح ) در جسمی دیگر حلول می کند و بعد از آن جاودانه می شود . در واقع اهل حق قائل به تناسخ محدود است که منجر به انکار مستقیم معاد نمی شود .

امام رضا (ع) در جواب مأمون که سؤال از تناسخ کرده بود ، فرمودند :  "هر کس قائل به تناسخ شود به خدای بزرگ کفر ورزیده  و بهشت و دوزخ را انکار نموده است " 26- وسائل الشیعه ج28، ص341، ح34909 ، بحار الانوار ،ج4،ص320

د : اهل حق و فقه

-        نماز و روزه   

اهل حق نماز را قبول ندارند و بهانه های مختلفی برای فرار از انجام این فر یضه الهی دارن . البته برخی از خاندانهای آنها همچون مشعشعی در سالهای اخیر اعلام نموده اند که نماز را قبو ل دارند و مدعی هستند که نماز هم می خوانند .

اهل حق برای فرار از نماز جایگزینی به نام نیاز انتخاب نموده اند و معتقدند که نیاز  می تواند جایگزینی برای نماز  باشد  . نیاز ، غذایی است که شب جمعه در جمخانه ( مکانی که اهل حق به جای مسجد در آن عبادات خود را به جا می آورند ) توزیع می گردد.

اهل حق به جای یکماه  سه روز روزه می گیرند . اهل حق دو نوع روزه دارند و 1- روزه قواطاسی   -2 روزه مرنوی

زمان روزه ها هم به ماه شمسی در چله زمستان کردی قرار دارد . در برخی فرقه های اهل حق در وقت افطار گوشت خروس و انار تناول می شود و برخی معتقدند که انار را نباید با چاقو برید و باید شکست .

ه مقدسات اهل حق

الف : سبیل

 یکی از مقدسات اهل حق ، گذاشتن شارب بلند است . موحد بشیری از اهل حق می گوید : برای هر فرد اهل حق واقعی ، ضروری و واجب است که به احترام دستور ، و برای شناسایی فرقه از چیدن سبیل تحت هر عنوانی خودداری نمایند . 27 شناخت رهروان عشق علی

این مشخصه اهل حق با صوفیان مشترک است از این رو عده ای به اشتباه اهل حق را جزو صوفیه می شمارند .

ب : شیطان

عده ای مردم اهل حق شیطان را مقدس می شمارند و در مقابل کسانی که شیطان را لعن کنند موضعگیری می کنند .اما عده ای دیگر شیطان را مانند شیعیان مطرود و رجیم می دانند و هیچگونه تقدسی برای آن قائل نیستند نام شیطان در ادبیات اهل حق ملک طاووس است ، از این رو در بسیاری از نقاط ایران اهل حق را شیطان پرست هم می نامند .

ج : سید در دیدگاه اهل حق  

 در این فرقه به بزرگان آنها سید گفته می شود اما آنها سید هاشمی نیستند بلکه به کسانی که در این فرقه سید گفته می شود که از نسل یکی از خاندانهای اهل حق باشد . 28 خاکسار و اهل حق ، ص 145

  اما در برخی مناطق به اشتباه رهبران و بزرگان اهل حق را سید هاشمی می انگارند .

و : منطقه شناسی اهل حق

-        اهل حق در ایران

این فرقه در استانهای کرمانشاه ، لرستان ، کردستان ، آذربایجان شرقی و غربی ، همدان ، مازندران و زنجان ساکن هستند و پس از انقلاب جمعیت زیادی از این فرقه به استان تهران کوچ کرده اند که در شهرهای رود هن و بومهن ، هشتگرد ، کرج ،  شهر قدس دماوند ، شهریار ، ورامین ، پاکدشت و ..... ساکن هستند .  

« گرد آورنده : نوشین نظری »

تصوف - شماره ۳ )

 

شماره 3 )

خلاصه شماره های قبل :

 مسأله فرقه سازی و تلاش برای استحاله درونی تشیع از شیوه هاییست که از صدر اسلام تا کنون ادامه داشته و یقیناً تا دوران حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه ادامه خواهد داشت .

عرفان اصیل اسلامی با تصوف تفاوت زیادی دارد . به دلیل نزدیکی برخی آموزه ها و اختلاط تاریخی متأسفانه بسیاری از مردم گمان می کنند عرفان همان تصوف است . اما بررسی تاریخ شکل گیری مؤسسان و آموزه های این جریان و موضع ائمه علیهم السلام و علمای بزرگ شیعه متوجه خواهیم شد که این جریان نه تنها یک جریان دینی نیست بلکه یکی از مهمترین فرقه های منحرف در بین امت اسلامی است .

ولایت : مهمترین اختلاف تشیع و تصوف بر سر مسأله ولایت است .

در فصلنامه عرفان  ایران متعلق به فرقه گنابادی از فرقه های صوفیه آمده است که اعتقاد به وجود امام به عنوان قطب عالم امکان با مفهوم قطب در تصوف تقریباً یکسان است . 

همانطور که درخت پیوند خورده تمام میوه هایش شیرین است محبت به قطب هر زمان بیعت با او و اتصال قلبی با مراد سبب می شود هر عملی که از مرید سر زند حسنه نوشته شود .                                         

« شریعت ، طریقت و حقیقت »

تقسیم دین به سه بخش ، شریعت ، طریقت و حقیقت ، نیز یکی از بدعتهای خطر ناک صوفیه بود . آنها ادعا کردند که یک صوفی ابتدا ملزم به انجام دستورات شرع است که شریعت نام دارد . بعد از آن که وارد سیر و سلوک فرقه ای شد و با قطب یا نماینده ی او بیعت کرد وارد طریقت شده است و در طریقت ، محور و مدار ، دستورات شرع نیست ، بلکه این قطب است که نقش شارع را بازی می کند .

شماره ۳ ) 

بخش دوم:   فرقه نعمت الهی گنابادی

    سلطان محمد بیچاره ( فامیل نامبرده ) گنابادی در سال 1294 این فرقه را تأسیس نمود . سخنان گزاف و انحرافات عقیدتی وی باعث شد که مرحوم آیت الله آخوند خراسانی صاحب کفایه ، وی را مرتد اعلام نماید که در سال 1327 هجری قمری توسط عده ای از شیعیان در بیدخت گناباد به قتل رسید وقطبیت در خاندان وی موروثی شد . قطب فعلی این فرقه نور علی تابنده ، از سران گروهک لیبرال جبهه به اصطلاح ملی و از مخالفین سر سخت نظام جمهوری اسلامی می باشد . در ذیل به گوشه هایی از انحرافات و بدعتهای این فرقه اشاره می نمایم

1-    تجسم صورت مرشد در عبادات :

     یکی از بدعتهای این فرقه در نظر گرفتن صورت قطب ( مرشد ) در عبادت است . و حال آن که در عبادات تقرب به خدا شرط است و حتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز در مورد خود یا اهل بیت علیه السلام چنین دستوری نداده اند .  

ملا علی گنابادی پسر مؤسس این فرقه و یکی از اقطاب آنها می گوید : مقلد ناچار است در وقت عمل مطاع ( مرشد ) را در نظر آورد.11= صالحیه چاپ دوم -  ص 334 -  حقیقت ص 598

پدر وی سلطان محمد گنابادی می گوید  :

اگر صورت مرشد ظاهری را خیال در نظر نداشته باشد صورت هواهای نفسانس که بت تراشی نفس اند هیچ وقت از نظر او نرود . 12 = سعادت نامه ص 10-12

و میرزا زین العابدین شیروانی مست علیشاه از اقطاب سلسله اینها می گوید : در این حال باید که سالک در مجامع و احوال و افعال و اقوال از مراقبت صورت مرشد غافل نگردد . در هنگام ذکر و ورد و طاعت و خدمت ، از وجه شیخ خود زایل نگردد. 13 = ریاض السیاحة ص 371

2-    عُشریه :

اینها بر خلاف نصّ  صریح قرآن به جای خمس عشریه را درست کرده اند که به قطب یا نماینده وی داده می شود     ( در حالی که عشریه از احکام یهود بوده است )

ملا سلطان گنابادی می گوید : یک عشر از ارباح مکاسب و زراعات داده شود مغنی از زکوة زکوی و از خمس خواهد بود .  14 = نابغه علم و عرفان چاپ تابان ص204

3-    غُسل اسلام :

یکی دیگر از بدعتهای این فرقه غسل اسلام است که باید شخص قبل از تشرف غسل اسلام کند . این غسل به تقلید از غسل تعمید مسیحیان درست شده است . ضمناً این توهینی به دیگر مسلمین است چون معنای آن این است که شخص تا قبل از صوفی شدن  مسلمان نبوده است .

4-    مقام قطب :

اینها  قطب را امام وقت می دانند . هر چند در ظاهر سعی می کنند نشان دهند ائمه شیعه صلوات الله علیهم را قبول دارند ولی در آثار افکار رهبرانشان مسأله طور دیگری است .

ملا سلطان گنالبادی در مورد مقام قطب ( در وفت تشرف و بیعت ) می گوید :

« طالب و مرید اراده حضور نماید چنین داند که به خدمت پادشاه مقتدری می رود و به بخشش او امیدوار باشد که به یک آن دو عالم را بی سبب به او بخشد و خیال را مشغول صورت شیخ دارد  » 15.

15= سلطان محمد گنابادی سعادت نامه ص162- انتشارات حقیقت 1383 

و بعد اضافه می کند :

« چون وارد حضور گردد در کمال عجز و فروتنی که شیوه نیازمندان است صورت بر خاک مذلت گذارد و به شکرانه این نعمت سجده بجای آورد » .    16=همان مدرک ص163

در کمال تعجب ثمره ارسال و انزال کتب آسمانی را اقتدا و بیعت  با قطب می داند و می گوید :

« مقصود از خلقت تو این طاعت و اقتداست بلکه می گویی ارسال رسل و انزال کتب و زحمت انبیاء و مشقت اولیاء از برای ارادت و  اقتداست » . 17= همان مدرک ص 138

و ضمن ادعای ولایت مطلقه برای اقطاب می نویسد :

« صاحب ولایت مطلقه را الله توان گفت با این نظر و این لحاظ که فانی است در جهت غیب بینی و علی توان گفت به آن اعتبار که مضاف به کثرات است و مستولی بر کل است و رب توان گفت که تربیت کل موکول با اوست خالق توان گفت به اعتبار اینکه خالقیت حق تعالی بواسطه آن ظهور می یابد  »

18= سلطان محمد گنابادی ولایت نامه ص11 انتشارات حقیقت 1383

وی در حکم قطبیت فرزندش با کپی برداری از ماجرای غدیر می گوید :

« پوشیده نماند که هر یک از اولیاء عظام را در زمان حیات و بعد از ممات خلفا و نواب لازم که رشته دعوت منقطع نشود که در بقاع ارض و در جمله زمان حکم       یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک ..... جاری باشد ، لذا این ضعیف سلطان محمد نور چشم خود ملا علی را خلیفه خود قرار دادم و چون اشاره غیبیه شده بود تأخیر را روا نداشتم »   19 - ملا علی گنابادی ، صالحیه ، ص346،انتشاراتدانشگاه تهران، چاپ دوم1346.

امروزه این فرقه به عنوان یکی از مخالفین سر سخت نظام جمهوری اسلامی در حال فعالیت است و تا کنون به دلیل فعالیتهای غیر قانونی آنان در شهرهای قم ، بروجرد و اصفهان با نظام  ، وارد درگیری شده اند.

 نماینده این فرقه در اروپا ، دکتر آزمایش  ، از فعالان جدی علیه جمهوری اسلامی است که در مجامع مهم اروپایی به سخنرانی علیه نظام می پردازد.  

گرد آورنده : نوشین نظری  

......ادامه دارد

اذاان - شماره 2)

 شماره 2) 

بسمه تعالی

 موضوع: اذان

نوار سخنرانی پیاده شده «فاطمه اثنی عشری»

خلاصه شماره 1)

شریعت ما پویاست با شریعت های دیگر فرقش در این است که آنها شریعتشان مرده است و روحی ندارند

اما شریعت ما خاصیتش حیات گرفتن است وکسی که زنده شود به دین، به محیطش هم زندگی می بخشد به اطرافیانش هم زندگی می بخشد

(حیَّ علی الصلوه حیَّ علی الفلاح حیَّ علی خیر العمل) همین است.

زنده شوید، که الآن وقت روح گرفتن است و وقت زندگی دمیدن است

خوب اینکه میفرماید: حــــــــــــــــــیَّ

حیَّ علی الصّلوهة حیَّ علی الفلاح  یعنی حیات بگیرید از نماز، حیات بگیرید در خیرات.

فـــــــــــــــــــــلاح یعنی چه؟

یعنی: فوز نهایی پیروزی نهایی یعنی آخرِ آخرِ

همة پیروزیهای علمی، به نماز ختم میشود آخر همة قدرتمندی های دنیایی وآخرتی به نمازختم میشود.

،حـــــــــــــــیَّ علی الفلاح یعنی آخر کار اینجاست.

یعنی: رســــــــــتگاری

رستگاری یعنی رستن از همه ضررهای دنیایی واخرتی، رستن از همه ی ناتوانی های دنیایی وآخرتی ، رستن از همه ی آسیب پذیریهای دنیایی وآخرتی

ربوبیـــــــــــــــــــّت چی است؟ ربوبیت یعنی:

(( العبودیّة جوهرةٌة کُنهها الرّبوبیّه)) عبودیت یک جوهره ای است که باطنش ربوبیــــت است

مثل اینکه شاگردی، جوهره ایست که باطنش معلمیست،اُستادیست.

به ما گفته اند که انسان این استعداد را دردرون خودش دارد،

حـــــــیَّ علی الفلاح،

یعنی تجلی این ربوبییــــــــت ،

حـــــــــــــــــــــــَّی علی الفلاح یعنی بشتابید :

به سوی ریاست بر ملک وملکوت  ، ریاست بی اسارت

حــــــــــــــیَّ علی الصلوه ة  ، حـــــــــــــــیَّ علی الفلاح ، حـــــــــــــــیَّ علـی خیر العمل

شماره 2)

حــــــــــــــیَّ علی الصلوه ة  ، حـــــــــــــــیَّ علی الفلاح ، حـــــــــــــــیَّ علـی خیر العمل

همه این هادراین سه تا جمله، به نماز بشتابید که نماز نهایت رستگاری وخودش هم بهترین عمل است مزدش آن فلاح است؛ ولی خودش :( فاعل الخیر  خیرمن فعله) اصلاً آن فلاح درست است که ثمره ونتیجه اش است؛ ولی آن نتیجه نسبت به خوداین عمل که چه درجه ومقامی به شما میدهد هیچ چیزی نیست .

(حی علی الخیر العمل) این صد است  امّا ، ما نمی دانیم باطنش چی است

 قصه در این است که  عالم الغیب والشهادةه ؛میداندباطن این نمازی که می خوانیم  وبه او فرمان داده از اول تکلیف چیست.

 چون تکلیف سخت است  ، یعنی سختی ، یعنی کلفت شدن ، کارسنگین را به دوش کشیدن

 وچون خدا " یرید بکم الیسر ولا یرید بکم العسر" می خواهد شما سختی رانکشید وآسان این تکلیف راحمل کنید ،

از همان اولین لحظه تکلیف می گوید: حــــــــــــــــــیَّ علی الصلوة

شما اصلاً اگرقراراست که مکلف بشوید چه خوب است که در ریاست، درفوز وفلاح این تکلیف را انجام بدهید؛ که همواربر شما باشد مرکب شما باشد شما را به طَیران وادار کند، حظ ولذت بندگی را بچشید آنوقت دیگر  بعد از این می بینید ، که هیچ عزتی در عالم عزیز تر وکریم تراز بندگی خدا نیست.

لذا اذان که: صدای دعوت است ، دعوت لبیک می خواهد اگر شنیدید که:

" ادعونی استجب لکم  "  یعنی مرا بخوانید تا اجابت کنم

 در همان قرآنی که می گوید:  ادعونی استجب لکم"  ( غافر آیه 60 )

 می فرماید:  استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یُحیـیکُم "  ( انفال آیه 24)

شما هم اجابت کنید چرا شما می خواهید اجابت و استجابت یک طرفه باشد اگر می فرماید:

 شما مرا صدا کنید من استجابت می کنم می فرماید، به این شرط که من هم وقتی شما را صدا کردم شما هم استجابت کنید، اگر بنا باشد، تنها به قاضی بروید مسلمًا ویقین بدانید از این محکمه راضی بر نمیگردید.

 آن دعوت خداو رسول، همین اذان است که:

 می فرماید:  استجیبوا لله و للرّسول ...( انفال آیه 24)

با این تفاوت که وقتی خدا شما را استجابت می کند حیات و سعادت و فیض و فوز از آن شماست

 وقتی هم شما خدا را اجابت می کنید حیات و سعادت و فیض و فوز از آن شماست.

 یعنی در هر دو استجابت، شما نفع می برید

الآ اینکه یکی زمینه و بستر دیگری است،

 یکی ظرف دیگری است، استجابت شما نسبت به خدا و رسول ظرفِ استجابت خدا و رسول نسبت به شماست،

هرکس بیشتر لبیک گفت در این دعوت، در آن دعوت هم بیشتر لبیک می شنود،

 و هرکه در این دعوت در لبیک تأخیر داشته باشد، در آن دعوت هم نباید انتظار تعجیل داشته باشد این دوتا به هم ربط دارند.

پس اذان همان دعوت خداست که شمارا به حیات می خواند، به کدام حیات؟

 به زندگی می کشاند به حیات طیّبه می کشاند از مردگی نجات می دهد.

 امیرالمومنین(ع)می فرماید:

 بین دنیا و آخرت یک رابطه ای که هست این است که، رابطه ی  اینها معکوس است.

دنیا نسبت به شما در حال بُعد است و فرار است و دورشدن پشت کرده به شما و دارد می رود آخرت نسبت به شما در حال استقبال است وبا شتاب وبه سمت شما پیش می آید.

می فرمایند:  مردم دو گروه اند گروهی ابناء دنیا هستند و گروهی ابناء آخرت ،آنهایی که ابناءدنیا هستند رویشان به دنیاست چه چیزی را می بینند هر لحظه چه فعلی را می بینند

از دنیا به دور شدنش را، از دست رفتنش را، فقدانش را، حرمانش را، نقصانش را ،کم شدن آن را، گریختنش را ،

ابناء دنیا رویشان که به دنیاست، دارند می بینند که دارد دور و دورتر می شود.

 کار ابناءدنیا نعش کشی هرروزه است مادرشان دنیاست اینها هر روزی این نعش را در گور روز آن روز دفن می کنند و این لاشه را هر روز به دوش می کشند در نتیجه هر روز مصیبتی بر مصیبتی آنها بار می شود .حسرتی و حرمانی و فقدانی در نتیجه از خودشان چه می شناسند؟!

جز کاستی،

جز از دست دادن ،

جز بدبختی ، جز نداشتن ،

جز هیچی، وپوچی، نرسیدن نفهمیدن ندیدن و نشناختن ،  ا بناء دنیا اینگونه اند!!!

 امّا ابناءآخرت :  ؟؟؟

در شماره آینده در باره ابناء آخرت و بشارت برای ابنا آخرت و نشانه های  ابناء دنیا، بیشتر خواهیم گفت . به امید آینده ای نزدیک !!.

.و.....ادامه دارد

حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام برای دوره های طلبگی ( طلبه آزاد )و قرآنی و تک درس  از خواهران واجد شرایط  ثبت نام بعمل می آورد 

 .  میدان قیام – ابتدای ری شمالی – کوچه تهرانی نژاد – کوچه ناصر -  پلاک  15-