حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

در کلاس درس استاد

در کلاس درس استاد

پرسشها و پاسخها

پرسش صدوپنجاه وهفتم: کسی از دوستان است که می گوید چون استاد دارد نمی تواند هر ذکری را بگوید و باید تحت تعلیم استادش هر کاری را بکند ما که در آن جلسه بودیم و استاد نداشتیم احساس یأس در ما غلبه کرد ما باید چه کار کنیم؟

کسی که تحت تعلیم استاد فرزانه ای قرار می گیرد او دیگر در همه چیز حتی در آب خوردنش هم باید با برنامه باشد چون قبول کرده و اگر می خواهد نتیجه بگیرد باید انجام دهد ولی خوب او نتیجه ی بخصوصی می گیرد نتیجه ی کلی و عمومی نمی گیرد و اگر شاگرد خاصی باشد این ها را هم نباید جایی بگوید اگر هر چه می شنود می آید می گوید باید بداند هر چیزی قانونی دارد. به او بگویید حرف اول در این راه، سکوت است؛ صمت و طاعت است نه اسرار را بیرون ریختن.

استاد او هر چه که به او می گویدآن دستور العمل برای خودش است برای شما نیست اگرایشان حق ندارد بخواند نه این که نخواندن برای او امتیاز باشد بلکه او نباید بخواند.

  و شما فعلاً آن چه که دارید را از دست ندهید دنبال آن چه که ندارید نگردید وقتش که بشود گیرت می آید و راه شما همان راهی است که دارید می روید اگر یقین داشته باشید به ستاره ها، که راه شما را به شما نشان می دهند و به خود جاده که به مقصدی می رسد شما به مقصد می رسید. اما اگر در همان جاده متحیر بشوید که راه همین است یا نه؟ به هر بی راهه ای ممکن است بزنید به امید راه، در نتیجه هی دور می زنید می شوید «یَتیهُونَ فِی الْأَرْض»[1] شما اگر به جاده ای می روید، مستقیم بروید می دانید این راه به جایی می رسد و حالا می گویند مسیر خورشید را بگیر و برو یا ستاره ها را دنبال کن و برو ولی اگر کسی نداند و بخواهد تردید بکند وبین راه، راه عوض کند.

« لا یزیده کثرة السیر إلّا بعدا »[2] سال به سال دریغ از پارسال، سلوک شما همین است اگر آن چیزی را که یاد می گیرید سعی کنید که عمل کنید به همان جزئیتی که یاد گرفتید بعد از آن از خدا بخواهید که خدایا اگر اشتباه است کار من « اللَّهُمَّ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً »[3] یک آن من را به خودمان وا نگذار همیشه هم دعایتان همین باشد هم در قنوت ها بگویید هم در سجده های آخر نماز و مطمئن هم باشید که کارتان درست است مگر این که احیاناً اگر اشتباه فاحشی باشد به شما خبر می دهند و اگر خبرندادند به «الهی لا تکلنی» یقین داشته باشید. غبطه هم لازم است در غبطه شما همیشه خودتان را با کسی که بیش تر از شما تلاش می کند مقایسه می کنید هم او را دعا می کنید هم برنامه ات را ردیف می کنید که شما از اوجا نمانید. در غبطه شما به راهی که دارید می روید مطمئن هستید سیرتان را سریع تر می کنید در حسد شما به راهی که می روید مطمئن نمی شوید مسیرتان را تغییر می دهید آن چیزی که شما را به تزلزل می آورد و نگران می کند و حس می کنید که زیر پایتان خالی شده آن غبطه نیست، غبطه پیش می برد غبطه محرک هست آن چیزی که احیانا باعث می شود من داشته های خودم را دیگر نبینم آن زحماتی که کشیدم سرمایه ای که دستم است مسیری را که دارم می روم این را دیگر نبینم به آن شک کنم و خودم را متهم بکنم. این نارضایتی از چیست؟. نارضایتی همیشه به خدا بر می گردد. آدمی که ناراضی باشد حتی از خودش، در حقیقت از خدا ناراضی است. چون توحید افعالی به شما بر می گردد یا به خدا؟ به خدا بر می گردد.

 او که باید هدایت کند شما را دارد هدایت می کند. پس قصه سر همان اطمینان است چون مطمئن نیستیم که خدا دارد کارش را درست انجام می دهد یانه؛ در نتیجه فکر می کنیم او ما را واگذار کرده و ما باید درست کار انجام بدهیم.

آیا خدا شما را به شما واگذار کرده؟ نه  این که تکلیف به ما لایطاق است. یا باید بروید این در و آن در بزنید هر چه گیر آوردید سره یا ناسره اصل یا بدل دامنش را بگیرید که این خیانت در امانت است،و چون تشخیص ندادید، یا باید علم غیب به شما بدهند که شما بتوانید باطن افراد را بخوانید که آن وقت دیگر استاد نمی خواهید پس اگر علم غیب ندارید و باید افراد را بشناسید این تکلیف به ما لا یطاق است از خدا قبیح است که از بنده ی مکلفش مالایطاق بطلبد چیزی که در طاقت او نیست پس چه می ماند این وسط جز من و اعتماد به خدا که او من را می برد آن جا که باید ببرد و اگر هم احیاناً کسی بیاید برای من پزی بدهد که من آنم که استاد دارم. شما بگردید در سیره ی بزرگان هر چه بگردید نمی توانید پیدا کنید استادی که بر باطن این ها سیطره داشت چه کسی  بوده.

 حافظ را همه می دانند که استاد داشته ولی هر چه که می گردند در آثار حافظ که بفهمند که استادش چه کسی بوده نفهمیدند. این کتمان و تقیه است. آن کسی که می آید جار می زند که من استاد دارم، دارم درست می روم. بگو خوب شاه نامه آخرش خوش است بعداً معلوم می شود.

 اگر ببینم دارم حس کنم که دارم جا می مانم ناراضی شوم حتی از خودم که چرا نرفتم؟ یا معتقدم که من بودم که باید خودم را می بردم که این می شود شرک، یا معتقد بودم که خدا در مورد هدایت من کوتاهی کرد که این می شود کفر، اگر من با این نارضایتی به سر ببرم تا دم آخر آن لحظه ی آخر دیگر من راضیةً نمی شوم، که بعد مرضیةً بشوم. می شوم ناراضیةً حتی از خودم، غیر راضیه می شود، غیر مرضیه، لذا باید بگوییم « الهى رضا بقضائک تسلیما لامرک ». [4]مسلمان باشید. خدا هیچ کسی را به خودش واگذار نمی کند اگر کسی فکرکند خدا او را به خودش واگذار کرده این تهمت به خداست مگر کسی خودش واگذاری بخواهد چون هر کسی بخواهد دستش را از دست هدایت خدا بکشد خدا او را دو دستی نگهش نمی دارد.

 ما مادر ها، دست بچه هایمان را می گیریم یا بچه ها دست ما را می گیرند بهتر این است که با بچه هایمان طوری رفتار کنیم که آن ها بیایند دست ما را بگیرند یعنی بدانند کجا به کمک ما احتیاج دارند سر گردانی نکنند و کجا ما بفهمیم آن ها می توانند راه را درست می روند که ما مانع راهشان نشویم.

خوب خدا هم این طوری با ما رفتار می کند می گوید من دستم را دراز کردم دست هدایت تکوینی و هدایت تشریعی و هر چه شما بخواهید، شما دستتان را از دست من نکشید چون من نمی آیم دنبالتان که دستتان را بگیرم ولی چشمم به شما هست می بینمتان کجا دارید می روید ولی نمی آیم به زور بگیرمتان، آن هایی که به خودشان واگذاشته می شوند خودشانند که این را می طلبند و به خودشان واگذشته می شوند و آن هایی هم که می گویند خدایا ما را به خودمان وانگذار، خودشانند که دست هدایت و عنایت الهی را می گیرند چنگ می زنند به این حبل الله «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» [5] یعنی اگر اعتصام نداشته باشید پراکنده می شوید. آن ها که قهر کردند، آن هایی هستند که «خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ» [6] شدند فرق می کنند. می دانید آن ها چه کسانی هستند آن هایی هستند که رشته ی بیعت با حبل الله را بریدند اعتصام به حبل الله ندارند منافقینی هستند که گفتند «حسبنا کتاب الله»[7]  شما حبل الله را دارید کتاب الله و عترت را دارید. به دل های شما مهر نمی خورد مگر این که بگویید پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم   چه گفت؛ برای ما چه کار کرد؟ امام زمان aدارد برای ما چه کار می کند.

بابا امام زمان a برای شما خیلی کار می کند بین ما مسلمان ها یک عده هستند که گفتند: «حسبنا کتاب اللّه»قرآن ما را بس، ما علیa نمی خواهیم، ما عترت نمی خواهیم وصیت اضافی تر از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم   نمی خواهیم. خوب خداوند می فرماید این ها هستند که قرآن را مهجور کردند این ها هم هستند که به دل هایشان مهر می خورد این که قرآن شکایت می کند که خدایا؛ این امت من را مهجور کردند. مهجور کردند یعنی چه کاری کردند؟ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم   فرمودند: « إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی أهل بیتی و إنهما لم یفترقا حتى یردا علی الحوض‏»[8]  کتاب الله و عترت را «لم یفترقا» این ها را هیچ وقت از هم جدا نکنید این ها از هم جدا شدنی نیستند قرآن مهجور شود. یعنی قرآن می گوید: من را از عترت جدا کردند خواستند من را تنهایی بفهمند در حالی که قرآن ناطق است که ترجمان قرآن صامت است.

شما جزو آن ها نیستید به شما امید هست تا دم آخر امید است مهری هم اگر قرار است خورده بشود آن دم آخر خورده می شود برای آن که تا آخر عمرش حواسش نبوده که چه گوهر گران بهایی و چه نوری در دلش می تابد از این نور غفلت کرده باشد و این نور را با ترک معصیت بیمه نکرده باشد. هر گناهی پیش گناه قطع رحم هیچ است و هر گناهی و هر قطع رحمی پیش رحم اصلی هیچ است پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم   فرمود: « یَا عَلِیُّ أَنَا وَ أَنْتَ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة»[9] من وتو ابوین این امتیم، آن کسانی که قطع رحم کردند و پدری را ترک کردند و خانه نشینش کردند هیچ گناهی از این گناه بالا تر نیست هر گناهی پایین تر از آن قابل بخشش است قابل توبه است قابل جبران است حتی قطع رحم ولی این قطع رحم جبران نمی شود.

 

پرسش سیصد و پنجاه و نهم: آیا یهره بردن از استاد های مختلف چه طور است؟

پاسخ: در رابطه با استاد می فرمایند شما یکی را انتخاب کنید اگر شما از یک استاد استفاده کردید و بهره بردید و تمام معلوماتش را فرا گرفتید می توانید استاد دیگری انتخاب کنید. آن چه که سفارش کردند این است که از یک استاد استفاده کنید واز یک قلم کتاب بهره ببرید بعد از این که این کتاب ها را خواندید و تمام شد می توانید در همان فاض و همان سطح کتاب از قلم دیگری بخوانید و کتاب های پراکنده نخوانید. در بحث ها هم همین هست اگر بحثی را دنبال کردید آن بحث را تمام کنید

 



[1] - المائدة :  26

[2] - تفسیر الصراط المستقیم /ج‏1 / 192   

[3] - بحارالأنوار/14 / 384   

[4] - تفسیر الصراط المستقیم /ج‏1/192   

[5] آل عمران 103

[6] بقره : 7

[7] - مخزن العرفان در تفسیر قرآن  /  ج‏3 /  39

-[8] الاحتجاج / 2  /450   

[9] - بحارالأنوار/ 23 / 128   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد