حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

در کلاس درس استاد

بسمه تعالی

پرسشها و پاسخها

پرسش چهارصد و هفتادو دوم: قوه ی خیال چه نقشی در ما دارد؟

پاسخ: قوه ی خیال ما نقش پردازش گری را در وجود ما دارند.عقل هم فرمانده کل است. قوه ی واهمه حد فاصل بین عقل کلی نگر با قوه ی خیال پردازشگر ماست. واهمه برای قوه ی خیال پردازش گر ما، طرح و برنامه می دهد. ریز می کند به همه ی جزئیات، یک برنامه ی کامل به قوه ی خیال ما می دهد.

 اگر واهمه تحت امر عقل باشد، همه ی فرمایشات عقل را، عقل موحد را، جزء می کند از وحدت به کثرت تبدیل می کند در جایگاه خودش عادلانه قرار می دهد، قوه ی خیال را هم مدیریت می کند که بتواند پردازش صحیحی داشته باشد، و ما از اول تا به آخر هر کاری را که می خواهیم انجام دهیم، و یا هر باوری را که پیدا می کنیم، در صفحه نمایش قوه ی خیالمان می بینیم. یعنی قوه ی خیال ما مانند یک مانیتور برای ما کار می کند. همه را از صفحه نمایش قوه ی خیالمان به تمام جزئیات می بینیم و حالا قوه ی شهوانیه تحریک می کند، قوه ی غضبیه هشدار می دهد، و سایر اعضا و جوارح می روند دنبال اجرا تا آن چیزی را که از این قوه ی خیال طلبیدند دریافت کنند و چیزی را که قوه ی خیال از آن  ترسانده از آن پرهیز کنند. این سیستم ماست.

پرسش چهارصد و هفتادو سوم: چه طور می شود که به جای عقل هوا فرمانده قوای درونی ما می شود؟

پاسخ:حال اگر واهمه ی ما که همان کار طرح و برنامه را دارد، از عقل فرمان بگیرد، هر چه ارائه می دهد کامل است، درست است، عادلانه است، سر جایش است. ما هم در حد اعتدال هستیم و صراط مستقیم را داریم طی می کنیم. اما نکته این جاست که شیطان هم در اوپوزیسیون این سیستم نشسته و او هم جایی جز جایگاه عقل را نمی خواهد. اگر شیطان فرمانده شود، واهمه تحت اختیارش می شود، خیال تحت اختیارش می شود، سایر قوا هم تحت اختیارش می شود. منتهی او به واهمه دیگر از مبدا وحدت و توحید  فرمان نمی دهد. او از مبدا هوا، نفس از درون خود ما ، ما را احتناک می کند و هوای ما را جای عقل می نشاند و هوا را فرمانده می کند.

پرسش چهارصد و هفتادو چهارم:  :از کجا بفهمیم که به جای عقل هوای ما فرمانده شده است؟

پاسخ : ما از کجا بفهمیم از خروجی هایش می توانیم بفهمیم. ما می گوییم قوه ی شهویه، قوه ی غضبیه. شهویه طلب می کند غضبیه هشدار می گیرد پرهیز می کند. پس اگر قوه ی شهویه ی ما چیزی را طلب بکند که با شرع و عقل و با حلال و حرام و این ها منافات داشته باشد؛ معلوم می شود قوه ی واهمه ی ما از کنترل عقل خارج شده و در کنترل هوای نفس قرار گرفته است.

لذا خروجی ها به ما هشدار می دهند. مگر این که ما در مبدأ عقلمان آن قدر کامل شده باشیم و عقل را شناخته باشیم و مراقب قدرت عقل باشیم که عقل صدمه نخورد ضعیف نشود اسیر نشود،آن وقت دیگر ما از همان مبدأش می توانیم بفهمیم که آن جا چه خبر است. دیگر لازم نیست که بشینید تا خروجی صادر شود و از افعال و از افکار مان بفهمیم که کار خراب شده است. اگر مراقب قوه ی عقل باشیم و کشیک آن را بکشیم که آن در امان باشد.

پرسش چهارصد و هفتادو پنجم:  اگر گناه کنیم فرماندهی با کدام قوا شده است؟

پاسخ : یعنی واهمه فرمانده شده است.

مثلاً گناه غیبت که برای ما شیرین است یک جور مطلوبیت ذاتی برای ما پیدا می کند. ما کار را با علم به گناهش انجام نمی دهیم. در آن زمانی که انجام می دهیم هزارتا توجیه دارد. نفس مصوره دارد برای ما توجیه و توصیف می کند که  بابا این آدم ظالم است باید برویم همه را آگاه کنیم حقش را بگذاریم کف دستش. یعنی آن قدر توجیه می کنیم که ما را بر موضع حق می نشاند و ما حتی می توانیم قربة الی الله انجام دهیم. ولی وقتی کار از کار می گذرد و تمام می شود، و نتیجه اش را می بینیم، می فهمیم اصلاً آبرو بردن نداشت. بلکه آبرو خودمان رفت آبروی طرف را هم بردیم، هیچ نتیجه ی عقلایی هم نگرفتیم، صدمه هم دیدیم.

حال ما با این دو ضرر سرمایه باخته ایم. با خوف آینده و حزن گذشته! ما بین حزن و خوف همه ی سرمایه ی نقدمان را باخته ایم. بعد حالا می گوییم پس چه شد؟ گر نه موش دزد در انبان ماست گندم اعمال چهل ساله کجاست؟ با چهل روز نماز و روزه ی درست خواندن، آدم را کاشف اسرار غیب می کند. ولی ما چهل سال نماز و روزه خواندیم، کجاست؟ اصلاً به علن اش هم ایمان نداریم غیبش پیشکش! ما هر چه با چشممان هم می بینیم باور نمی کنیم. با گوش خودمان هم می شنویم باور نمی کنیم. غیب دیگر جای خود دارد. چون ما مدبر هستیم. زیاده تدبیر می کنیم. حتی به گذشته هم که دستمان نمی رسد، الان نشسته ایم می خواهیم سی سال گذشته را تدبیر کنیم. به آینده هم که دستمان نمی رسد الان نشسته ایم می خواهیم آینده ای را که اصلاً موهوم است؛ آینده مثل گذشته نیست. گذشته یک واقعیتی داشته و رفته که به ما می گویند اصلاً خودت می فهمی، سماق مکیدن و نشستن و با گذشته زندگی کردن. آینده که اصلاً هیچ تضمینی هم ندارد که باشد؛ این دیگر چه حکایتی است که ما الان می نشینیم و خودمان را حرامش می کنیم، مدبری می کنیم. ما یک دقیقه، یک آن، یک لحظه، بیش تر سرمایه نداریم. این را سر جایش قرار دهیم. با همین نقد فعلی تجارت کنیم اگر سود نبردیم آن وقت بنشینیم شک کنیم به اصل و فرع عالم. تجارت کنید. شما به یک لحظه تجارت سود می کنید، آن هم این تجارتی که خداوند می گوید خریدار منم! تو همین نقد عمر را به من بفروش من هر چه سود، هر جایی قرار است تو ببری من زیادش می کنم. از فضل خودم زیاد می کنم. این تجارت « تِجارَةً لَنْ تَبُورَ »[1] است. پر سود است، بی ضرر است.

حال مثل آیت الله بهجت، این ها قضیه را زود فهمیدند که جلوی در رو را باید گرفت. در روی سرمایه ی ما گذشته و آینده است. وقتی قرار است جلوی در رو را گرفت پس الان من در این لحظه چه کار می توانم بکنم؟ یا واجبی برایم رسیده باید انجام بدهم، یا مستحبی هست که باید انجام بدهم، یا طلب علمی هست. مستحب را انجام دادم واجب را هم انجام دادم وقت دارم، مطالعه کنید، درس بخوانید، خدمتی بکنید. آن قدری نمی گذرد که شما می بینید که از زمین تا آسمان عوض شدید در « أَسْفَلَ سافِلینَ»[2] که نیستید؟ نزدیک « لَفی‏ عِلِّیِّینَ »[3] رسیده اید.

راه هر چه برایت باز است. شما اعلام رضایت کن و مقاومت نکن، چون این نقد برای شما مهیا است. و بقیه اش را هم از خدا بخواه. بگو خدایا الان این راه برایم پیش پایم گذاشته شده تبدیلش کن به فرصت.

شما فرض کن که خدا شما را انتخاب کرده، این را هم باید از خدا بدانی نه از خودت؛ خدا گفته فعلا تو بیا این ذخیره را یاد بگیر ازت جای دیگر استفاده می کنیم. اگر شما معامله با خدا بکنید، هیچ چیز حتی

یک کفه خاک در این میکده زائل نشود                                         یا صبو یا خم مِی یا قدح باده کند 

بلاخره آن را یک کاری می کنند. چون شما هستید، هستید و معدوم نشدید پس خدا با شما کار دارد. منتهی مقام یقین و رضا این است که چشمتان را باز کنید به موقعیتی که هستید و شاد باش از هر چه پیش می آید. این را رزق بدان.



[1] - فاطر :  29

[2] - التین :  5

[3] - المطففین :  18

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد