حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

ماهگار دی ماه شماره شانزدهم 1393

بسمه تعالی

ماهنگار / دی ماه /1393/ شماره شانزدهم

 

حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی

و مدیریت جهادی جهادی

******


« یا ایّهَا النَبیّ اِنّا اَرسَلناکَ شاهداً و مبشراً و نذیرا ً و داعیا ً اِلی الله بِاذنِه و سِراجاً

منیراً و بَشّر المُؤمنینَ بِانّ لَهُم مِن اللهِ فَضلاً کَبیرا ً»

( احزاب/ 45)

     در این آیه پنج نشانه و ویژگی برجسته از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ذکر گردیده است 1- شاهد 2- مبشر 3- نذیر4-داعی الی الله 5- سراج منیر. و یک بشارت به اهل ایمان داده شده است ؛ بشارت به فضل عظیم و رحمت گسترده و ثواب بزرگ.

(لازم به ذکر است که در قرآن پنج بار از اسم محمد صلی الله علیه و آله و سلم و احمد صلی الله علیه و آله و سلم بکار برده شده است. چهار بار نام مبارک محمد صلی الله علیه و آله و سلم و یکباراسم مبارک احمد صلی الله علیه و آله و سلم و این تعداد قابل تأمل است)

خدایت ثنا گفت و تبجیل کرد

زمین بوس قدر تو جبریل کرد

بلند آسمان ، پیش قَدرَت خجل

تو مخلوق و آدم هنوز آب و گل

تو اصل وجود آمدیاز نخست

دگر هر چه موجود شد فرع توست

« کلیات سعدی »

 

 

 


این حقیقت 9 دی است

 ایمان دینی، آن معجزه کری است که قادر است اولاً همه ی مردم را بسیج کند و بیاورد  ، ثانیاً آنها را در صحنه نگه دارد، و ثالثا ً سختی ها را برای آنها هموار و آسان کند.

هیچ ایمان دیگری این خصوصیت را ندارد. ایمان دینی می گوید شما اگر چنانچه فائق شدید و پیش بردید پیروزید، اگر کشته هم شدید پیروزید، اگر زندان هم افتادید پیروزید ، چون به وظیفه عمل کردید وقی کسی یک چنین اعتقاد و ایمانی داشت دیگر شکست برایش معنا ندارد لذا وارد میدان می شود این همان عاملی است که در صدر اسلام هم اثر کرد در انقلاب ما هم اثر کرد. 9 دی یک نمونه ای بود از همان خصوصیتی که در خود انقلاب وجود داشت یعنی مردم احساس وظیفه ی دینی کردند و دنیال این وظیفه عمل صالح خودشان را انجام دادند عمل صالح این بود که توی خیابان بیایند، نشان بدهند بگویند مردم ایران ابتدا با این حرکت مردم، آن حجم عظیم تبلیغات دشمن که می خواست فتنه گران را مردم ایران معرفی کند و اینجور نشان بدهد که مردم ایران از انقلابشان برگشتند بکلی نقش بر آب شد ؛ یعنی مردم نشان دادند که این مردم ایران است. تحلیلگران خارجی وقتی نگاه کردند گفتند از بعد از رحلت امام بزرگوار ، یا شاید بعضی گفتند از بعد از حرکات اول انقلاب ، هیچ اجتماعی با این بزرگی، با این تپش، با این شور و هیجان وجود نداشته ، که مردم وارد میدان شدند . این حقیقت 9 دی است.

 ( بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت 9 دی 21/9/1390 )

 

کلام رهبر : 

در تاریخ ماندگار شد

روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند، بیان انسانها هستند، این اراده ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمی کشد و آن را مشخص می کند، متمایز می کند، متفاوت می کند و مثل یک پرچمی نگه می دارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا دهم محرم فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی a است که به این روز جان می دهد، معنا می دهد، او را تا عرش بالا می برد؛ این مجاهدتهای یاران حسین بن علی a است که به این روز، این خطورات و اهمیت را می بخشد. روز نوزدهم دی هم همین جور است، روز نهم دی امسال هم از همین قبیل است. نهم دی با دهم دی فرقی ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت – که آن حرکت برخاسته از همان عواملی است که نوزدهم دی قم را تشکیل داد؛ یعنی برخاسته ی از بصیرت است، از دشمن شناسی است، از وقت شناسی است، از حضور در عرصه ی مجاهدانه است–روز نهم در را هم متمایز می کنند.

مطمئن باشید که روز نهم دی امسال هم در تاریخ ماند، این هم یک روز متمایزی شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرایط کنونی – که شرایط غبارآلودگی فضاست – این حرکت مردم اهمیت مضاعفی داشت؛ کار بزرگی بود. هر چه انسان در اطراف این قضایا فکر می کند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن علی a را می بیند. این کارها کارهایی نیست که با اراده ی امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهی است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسی – که من بارها این را نقل کرده ام – به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهی را در پشت این قضایا دیدم».

 درست دید آن مرد نافذ بابصیرت، آن مرد خدا.

دی ماه 19/10/1388

 

****

آشتی با امام زمان عج

ساختن کشور هیچ منافاتی با حرکت به سوی ظهور ندارد

طبق آن چه در فرمایش اخیر امام  خمینی رحمة الله خواندیم چه بسا پرداختن به جنبه های رفاهی و مادی زندگی مردم ، مسئولان را از توجه به آرمان اصلی انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی غافل کند که این غفلت و بی توجهی به خصوص وقتی صورت عمدی به خود می گیرد موجب خیانت به انقلاب ، ملت و امام زمان علیه السلام است . هیچ مسئولی حق ندارد به اسم سازندگی در هر امری از امور مادی و سیاسی که باشه حرکت رو به رشد انقلاب را به طرف مقصد نهایی آن یعنی ظهور مبارک حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه کُند نماید . این حرکت که ما ابتدا باید یک کشور آباد و نمونه از نظر مادی و مورد قبول جهانیان بسازیم تا همه مردم دنیا با نگاه به این جامعه پیشرفته و مرفه به اسلام و ارزش های ان علاقه مند شوند ، هر چند سخنی زیباست و بهره ای هم از حقیقت دارد ولی بدون توجه به نکاتی که عرض می شود مغالطه و فریبی بیش نیست.

بی شک یکی از اقداماتی که در این نظام باید صورت گیرد، ساختن جامعه نمونه هر چند کوچک از یک ملت خوشبخت و مرفه است که در آن عدالت ، رفاه، و سایر شاخصه های خوشبختی وجود داشته باشد ، اما نباید غفلت کر د که این کار با همه ی اهمیت و ضرورتی که دارد هیچ گاه نباید ما را از هدف اصلی انقلاب غافل نماید و حرکت آنرا  کُند نماید. یعنی فرع نباید قربانی اصل شود.

 

پای درس استاد

 

پای درس استاد

وقتی از کسی ناراحت و عصبانی هستیم چاره ای نداریم که گذشت کنیم می دانید گذشت کردن چیست؟ یعنی در حقیقت در جا نزدن عبور کردن معنی اش این نیست که طرف را ببخشید یعنی این قدر سعه ی وجودی پیدا بکنید که هر کسی هر کاری کرد علیه شما، مثل نیش یک پشه باشد، یا وز وز یک پشه باشد، یک مگس باشد.

آدم کم خرد، پا می شود راه می افتد دنبال مگس او هم سر کار می گذارد او را ، او هم می گوید خوب اگر می توانی بیا بگیر!! قرآن می فرماید اگر مگس چیزی از شما ببرد اگر همه ی توانتان را جمع کنید یک مگس نمی توانید خلق کنید و اگر مگس چیزی از شما ببرد اگر همه تان بسیج شوید نمی توانید آن چیز را از او بگیرید. حالا گذشت نکردن مثل این است که خودتان را سر کار گذاشتید و الا شأن انسانیت شأن پرنده است شأن طیران است شأن پرواز است. حالا وقتی گیر افتادی در یک سیاه چاله ای که با جهال هم نشین شدی و آن ها بر اثر جهل چیز های غلط و موهوم را حق می پندارند بر اساس آن یک حرکاتی که دون شأن آدمیت است انجام می دهند حالا شما هم اگر بخواهید آن حرف ها را باور کنید و به خود بگیرید وفکرکنید که علیه شما کاری شده شما هم شأنتان همان است.

گذشت کردن یعنی شما یک پله بیایید بالاتر وآن فرد را با جهل خودش تنها بگذارید او را بگذارید خوش باشد با خیال خودش حلال فکر کند ضرری به شما زده و ستمی به شما کرده او جز به خودش به کسی ستم نکرده؛ اگر شما خریدار آن ستم نباشید. خریدارشدن هم مثل این است که باورش کنید غیبت تان را کرده و بنشیند یک گوشه و مدت مدیدی فکر کنید که ای وای چه آبرویی از شما برده و چه ضرری به شما زده و شما حالا چه طوری تلافی و مقابله به مثل کنید، و بد تر از او به سرش بیاورید تا تلافی کاری را که کرده ببیند خب حالا این یکی هم بخواهد بد تر از کاری که شما کردید به سر شما بیاورد این بگرد تا بگردیم تا آخر دنیا یک دور باطلی است که هیچ وقت به نتیجه نمی رسد.

 گذشت کردن یعنی هر که زود تر بگذرد یعنی زود تر یک درجه یک پله از آن یکی آمده بالاتر و آن را پشت سر جا گذاشته و هر چه عقلش بیش تر ارتقاء مرتبه اش بیش تر پاداشش بیشتر و خداوند جبار است هر چیزی را که توسط دیگران هر ضرری را که دیگران بخواهند به ما برسانند به جباریتش به سبب عفو خدا جبران می کند و بهتر از آن نصیب فرد می کند اگر این اهل بخشش باشد اگر هم نباشد می گوید حقش را می گذارم کف دستش حالش را جا می آورم خودم آدمش می کنم این قدر با هم ور بروید آدم که نمی کنید هیچ، همدیگر را نابود می کنید همدیگر را نتوانید نابود کنید خوتان را نابود می کنید یعنی نتوانید به او ضرر بزنید به خودتان ضرر می زنید این قدر خود خوری می کنید که چیزی از اعصاب و روان تان برای خودتان باقی نمی ماند.

پس در رابطه با فریاد خواهی و داد خواهی مظلومین نه کسی حق کوتاه آمدن دارد نه حق گذشت کردن اما در رابطه با خودش هر چیزی را می شود بخشید حتی قتل را منتهی هر چه ستم بیش تر باشد عفو بزرگتر می شود درجه و پاداشش جبرانش هم بزرگتر می شود.

****

شهدا

 

زندگی نامه ی شهید شاخص جهان اسلام (مالکوم لطیف شباز)

مالکوم لطیف شباز نوه یکی از رهبران مسلمان آمریکاست،که او همواره با نژاد پرستی می جنگید . مالکوم شباز که نوه مالکوم ایکس است ، از کودکی کنترل میشد ، در سن 13 سالگی به جرم آتش سوزی منزل خودشان به زندان افتاد و یا یکبار او را به خاطر عبور نکردن از خط عابر پیاده ماهها به زندان انداختند . اما وی اسلام را پذیرفت و راه تشیع را پیش گرفت. مالکوم چندی پیش به سوریه سفر کرد . در آنجا هیچ کس و هیچ چیز نداشت ، از فردی نشانه ی حوزه علمیه ی شیعیان را پرسید و آن فرد رئیس حوزه علمیه ی شیعیان بود. دو سال پیش وهابیون در سفر حج به او پیشنهاد پیوستن به این فرقه را دادند ، اما مالکوم با وجود فقر ، پیشنهاد مالی وهابیون را نپذیرفت و با آنان می گفت : من محبت « اهل بیت علیهم السلام » را با دنیا عوض نمی کنم . مالکوم شباز اگر در آمریکا کشته می شد برای آمریکا مشکل ساز می شد ، از این رو او را به مکزیک کشاندند و در آنجا به قتل رساندند. زیرا کشتن انسانها در مکزیک بسیار راحت است . در آنجا باندهای تبهکار زیادی وجود دارد .در نهایت رسانه های غربی اعلام کردند که وی بر اثر در گیری و زد و خورد در کاباره به قتل رسیده، در حالی که کسی که قصد ادامه تحصیل در حوزه علمیه را دارد ، به کاباره می رود ؟ مالکوم زندگی سختی داشت . گویا فردی او را در یک اجتماع کارگری به مکزیک دعوت کرده بود ، اما وی در این سفر مظلومانه به شهادت رسید.

 و نکته اینجاست که این فرد ( کسی که مالکوم را دعوت کرده بود ) برای همیشه ناپدید شد .  !!!! 

در ابتدا این جنایت از سوی رسانه های غربی بایکوت شد، اما peres tv  این موضوع را مطرح کرد و پس از آن رسانه های غربی شروع به تخریب مالکوم و شستشوی مغزها کردند ، زیرا آنها مسلمان و آزادیخواهان را ابتدا به قتل رسانده و سپس به تخریب آنها می پردازند . 

 

*****

معرفی کتاب

کتاب سنن النبی

سوره احزاب/21 : من احیا سنتی فقد احیانی و من احیانی کان معی فی الجنه رسول الله

کتاب سنن النبی تألیف  : علامه آیت الله محمد حسین طباطبایی

سنت در اصطلاح فقه آنچه که پیامبر ص و صحابه آن حضرت به آن عمل کرده اند . و سنة الله یعنی امر و نهی خداوندی و همچنین تعذیب و قضا و قدر و افعال خداوندی را سنة الله گویند. این کتاب بطور کلی شامل سه بخش از برنامه های حیات بخش زندگی رسول الله ص میباشد : 1- آداب و سنن آنحضرت با خدای متعال 2- آداب و سنن آن حضرت با طبقات مختلف مردم  - 3- آداب و سنن دیگر آنجناب ، مانند ؛ آداب سفر ، غذا خوردن ، پوشیدن ، و امثالهم .از پروردگار جهان خواستاریم که توفیق عمل و استنان به سنتهای آن حضرت را برای همه ما عنایت فرماید . آمین

 

 

 

 

طب سنتی ایرانی

 

غذای فرآوری

نوع مزاج

مصلح

ارده

گرم و تر

سرکه عسل

روغن بادام شیرین

معتدل

-

رون بادام تلخ

گرم و تر

عسل

روغن زیتون

گرم و خشک

مغز گردو مغز بادام سرکه عسل

روغن کنجد

گرم و تر

عسل

سرکه

سرد و خشک

روغن بادام شیرین

سمنو

گرم و معتدل

سکنجبین کاسنی

شکر سرخ یا سفید

گرم و خشک

کاهو بادام

شیره انگور

گرم و تر

تخم ریحان

شیره خرما

گرم و خشک

سرکه سکنجبین

عسل

گرم و خشک

آب انار ترش آب لیمو سرکه

ماءالشعیر

سرد

گلقند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

*****

احکام

سوال : آیا جایز است شخصی بدون اجازه امام جماعت راتب مسجد که مورد تایید مرکز اداره امور مساجد است، در آن مسجد نماز جماعت اقامه کند؟

جواب : اقامه نماز جماعت متوقف بر اجازه امام جماعت راتب مسجد نیست، ولی بهتر است کسی مزاحم امام جماعت راتب مسجد هنگام حضور وی در آن مسجد برای اقامه نماز جماعت نشود، و حتی اگر ایجاد مزاحمت برای او موجب برانگیخته شدن فتنه و مانند آن شود، حرام است.

 

 

 

 

 

برای هرچه بهترشدن ماهنگار پیشنهادات و انتقادات خود را در این رابطه ارسال فرمایید

 

در کلاس درس استاد

بسمه تعالی

پرسشها و پاسخها

پرسش چهارصد و هفتادو دوم: قوه ی خیال چه نقشی در ما دارد؟

پاسخ: قوه ی خیال ما نقش پردازش گری را در وجود ما دارند.عقل هم فرمانده کل است. قوه ی واهمه حد فاصل بین عقل کلی نگر با قوه ی خیال پردازشگر ماست. واهمه برای قوه ی خیال پردازش گر ما، طرح و برنامه می دهد. ریز می کند به همه ی جزئیات، یک برنامه ی کامل به قوه ی خیال ما می دهد.

 اگر واهمه تحت امر عقل باشد، همه ی فرمایشات عقل را، عقل موحد را، جزء می کند از وحدت به کثرت تبدیل می کند در جایگاه خودش عادلانه قرار می دهد، قوه ی خیال را هم مدیریت می کند که بتواند پردازش صحیحی داشته باشد، و ما از اول تا به آخر هر کاری را که می خواهیم انجام دهیم، و یا هر باوری را که پیدا می کنیم، در صفحه نمایش قوه ی خیالمان می بینیم. یعنی قوه ی خیال ما مانند یک مانیتور برای ما کار می کند. همه را از صفحه نمایش قوه ی خیالمان به تمام جزئیات می بینیم و حالا قوه ی شهوانیه تحریک می کند، قوه ی غضبیه هشدار می دهد، و سایر اعضا و جوارح می روند دنبال اجرا تا آن چیزی را که از این قوه ی خیال طلبیدند دریافت کنند و چیزی را که قوه ی خیال از آن  ترسانده از آن پرهیز کنند. این سیستم ماست.

پرسش چهارصد و هفتادو سوم: چه طور می شود که به جای عقل هوا فرمانده قوای درونی ما می شود؟

پاسخ:حال اگر واهمه ی ما که همان کار طرح و برنامه را دارد، از عقل فرمان بگیرد، هر چه ارائه می دهد کامل است، درست است، عادلانه است، سر جایش است. ما هم در حد اعتدال هستیم و صراط مستقیم را داریم طی می کنیم. اما نکته این جاست که شیطان هم در اوپوزیسیون این سیستم نشسته و او هم جایی جز جایگاه عقل را نمی خواهد. اگر شیطان فرمانده شود، واهمه تحت اختیارش می شود، خیال تحت اختیارش می شود، سایر قوا هم تحت اختیارش می شود. منتهی او به واهمه دیگر از مبدا وحدت و توحید  فرمان نمی دهد. او از مبدا هوا، نفس از درون خود ما ، ما را احتناک می کند و هوای ما را جای عقل می نشاند و هوا را فرمانده می کند.

پرسش چهارصد و هفتادو چهارم:  :از کجا بفهمیم که به جای عقل هوای ما فرمانده شده است؟

پاسخ : ما از کجا بفهمیم از خروجی هایش می توانیم بفهمیم. ما می گوییم قوه ی شهویه، قوه ی غضبیه. شهویه طلب می کند غضبیه هشدار می گیرد پرهیز می کند. پس اگر قوه ی شهویه ی ما چیزی را طلب بکند که با شرع و عقل و با حلال و حرام و این ها منافات داشته باشد؛ معلوم می شود قوه ی واهمه ی ما از کنترل عقل خارج شده و در کنترل هوای نفس قرار گرفته است.

لذا خروجی ها به ما هشدار می دهند. مگر این که ما در مبدأ عقلمان آن قدر کامل شده باشیم و عقل را شناخته باشیم و مراقب قدرت عقل باشیم که عقل صدمه نخورد ضعیف نشود اسیر نشود،آن وقت دیگر ما از همان مبدأش می توانیم بفهمیم که آن جا چه خبر است. دیگر لازم نیست که بشینید تا خروجی صادر شود و از افعال و از افکار مان بفهمیم که کار خراب شده است. اگر مراقب قوه ی عقل باشیم و کشیک آن را بکشیم که آن در امان باشد.

پرسش چهارصد و هفتادو پنجم:  اگر گناه کنیم فرماندهی با کدام قوا شده است؟

پاسخ : یعنی واهمه فرمانده شده است.

مثلاً گناه غیبت که برای ما شیرین است یک جور مطلوبیت ذاتی برای ما پیدا می کند. ما کار را با علم به گناهش انجام نمی دهیم. در آن زمانی که انجام می دهیم هزارتا توجیه دارد. نفس مصوره دارد برای ما توجیه و توصیف می کند که  بابا این آدم ظالم است باید برویم همه را آگاه کنیم حقش را بگذاریم کف دستش. یعنی آن قدر توجیه می کنیم که ما را بر موضع حق می نشاند و ما حتی می توانیم قربة الی الله انجام دهیم. ولی وقتی کار از کار می گذرد و تمام می شود، و نتیجه اش را می بینیم، می فهمیم اصلاً آبرو بردن نداشت. بلکه آبرو خودمان رفت آبروی طرف را هم بردیم، هیچ نتیجه ی عقلایی هم نگرفتیم، صدمه هم دیدیم.

حال ما با این دو ضرر سرمایه باخته ایم. با خوف آینده و حزن گذشته! ما بین حزن و خوف همه ی سرمایه ی نقدمان را باخته ایم. بعد حالا می گوییم پس چه شد؟ گر نه موش دزد در انبان ماست گندم اعمال چهل ساله کجاست؟ با چهل روز نماز و روزه ی درست خواندن، آدم را کاشف اسرار غیب می کند. ولی ما چهل سال نماز و روزه خواندیم، کجاست؟ اصلاً به علن اش هم ایمان نداریم غیبش پیشکش! ما هر چه با چشممان هم می بینیم باور نمی کنیم. با گوش خودمان هم می شنویم باور نمی کنیم. غیب دیگر جای خود دارد. چون ما مدبر هستیم. زیاده تدبیر می کنیم. حتی به گذشته هم که دستمان نمی رسد، الان نشسته ایم می خواهیم سی سال گذشته را تدبیر کنیم. به آینده هم که دستمان نمی رسد الان نشسته ایم می خواهیم آینده ای را که اصلاً موهوم است؛ آینده مثل گذشته نیست. گذشته یک واقعیتی داشته و رفته که به ما می گویند اصلاً خودت می فهمی، سماق مکیدن و نشستن و با گذشته زندگی کردن. آینده که اصلاً هیچ تضمینی هم ندارد که باشد؛ این دیگر چه حکایتی است که ما الان می نشینیم و خودمان را حرامش می کنیم، مدبری می کنیم. ما یک دقیقه، یک آن، یک لحظه، بیش تر سرمایه نداریم. این را سر جایش قرار دهیم. با همین نقد فعلی تجارت کنیم اگر سود نبردیم آن وقت بنشینیم شک کنیم به اصل و فرع عالم. تجارت کنید. شما به یک لحظه تجارت سود می کنید، آن هم این تجارتی که خداوند می گوید خریدار منم! تو همین نقد عمر را به من بفروش من هر چه سود، هر جایی قرار است تو ببری من زیادش می کنم. از فضل خودم زیاد می کنم. این تجارت « تِجارَةً لَنْ تَبُورَ »[1] است. پر سود است، بی ضرر است.

حال مثل آیت الله بهجت، این ها قضیه را زود فهمیدند که جلوی در رو را باید گرفت. در روی سرمایه ی ما گذشته و آینده است. وقتی قرار است جلوی در رو را گرفت پس الان من در این لحظه چه کار می توانم بکنم؟ یا واجبی برایم رسیده باید انجام بدهم، یا مستحبی هست که باید انجام بدهم، یا طلب علمی هست. مستحب را انجام دادم واجب را هم انجام دادم وقت دارم، مطالعه کنید، درس بخوانید، خدمتی بکنید. آن قدری نمی گذرد که شما می بینید که از زمین تا آسمان عوض شدید در « أَسْفَلَ سافِلینَ»[2] که نیستید؟ نزدیک « لَفی‏ عِلِّیِّینَ »[3] رسیده اید.

راه هر چه برایت باز است. شما اعلام رضایت کن و مقاومت نکن، چون این نقد برای شما مهیا است. و بقیه اش را هم از خدا بخواه. بگو خدایا الان این راه برایم پیش پایم گذاشته شده تبدیلش کن به فرصت.

شما فرض کن که خدا شما را انتخاب کرده، این را هم باید از خدا بدانی نه از خودت؛ خدا گفته فعلا تو بیا این ذخیره را یاد بگیر ازت جای دیگر استفاده می کنیم. اگر شما معامله با خدا بکنید، هیچ چیز حتی

یک کفه خاک در این میکده زائل نشود                                         یا صبو یا خم مِی یا قدح باده کند 

بلاخره آن را یک کاری می کنند. چون شما هستید، هستید و معدوم نشدید پس خدا با شما کار دارد. منتهی مقام یقین و رضا این است که چشمتان را باز کنید به موقعیتی که هستید و شاد باش از هر چه پیش می آید. این را رزق بدان.



[1] - فاطر :  29

[2] - التین :  5

[3] - المطففین :  18

ذر کلاس درس استا د

بسمه تعالی

پرسشها و پاسخها

پرسش هشتم:آیادر برزخ دار عمل وتکلیف است یافقط علم است وبهشت برزخی فرقش درچی است؟

 پاسخ: وقتی می گویید برزخ ، برزخ ملحق به دنیاست چرا بهشت برزخی را جدا می کنید ازجاهای دیگر برزخ. برزخ یک مفهوم بیش تر ندارد .در بهشت برزخی شما عمل می کنید و دربهشت آخرتی جای علم است در بهشت برزخی شما عمل می کنید عمل دارید اختیار دارید قدرت دارید تکلیف دارید یعنی سقوط دارید پسرفت دارید خیلی ها که این جا مؤمن به دنیا می آیند در خانواده ی ایمان و اهل ولایت به دنیا می آیند وسط راه تصمیم می گیرند مسیحی شوند یا مسلمان هستند ولی اعمالشان را درست انجام نمی دهند تکالیفشان درست انجام نمی دهند پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  می فرمایند: مسلمان نمی میرد به هر دینی که می خواهد بمیرد مسلمان نباشد (مثل تارک حج )

پرسش هفدهم: وقتی که مادر عالم برزخ متولد می شویم ودرآن دنیای برزخی پدر ومادر داریم پس شناخت به پدر ومادر این طرفی که دراین دنیا هستند نبایدداشته باشیم؟

 پاسخ: شناخت به پدر ومادر این طرفی دارید چون شما در ناخود اگاهتان در ما فی الضمیرتان همه چیز را می دانید در ما فی الضمیرشما علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن عالم هست .

پرسش نوزدهم: آیادربرزخ حافظه ی گذشته را داریم؟

 پاسخ: نه . فقط در لحظه احتضار آن لحظه ای که می آیند این جسم امانتی را از شما بگیرند ارتباطتان با عالم مثال بر قرار می شود و با عالم ملک بسته می شود همه ی خاطرات گذشته یادتان می آید همه ی عوالم گذشته مهلت هایی که گرفتید «رَبِّ ارْجِعُونِ ».[1] هایی که گفتید و دوباره یک فرصت دیگری که دادند وتازه یادتان می آید که آمده بودید که تلافی کنید و لی خواب ماندید .

اعمال ما برای دنیای و آخرتمان چه خاصیتی دارد؟ اهل بناء و فناییم عین اسب عصاری دور آسیاب زندگی مدام می چرخیم تا اجل برسد وقت اجل که می رسد نگاه به اول و آخرش که می کنیم می بینیم کاری که به خاطرش ما را خلق کرده اند نکردیم .!

پرسش بیست وچهارم: آیابرزخی ها هم همین کعبه را دارند؟

پاسخ: آن ها هم کعبه دارند ولی نه این کعبه ی این طوری به هر حال تکلیفی دارند ببینید کعبه مال این منزل ما است قرآن با این شرح نزولش مال این منزل ماست اذکار، عبادات و... مال این منزل ماست امام زمان a هم بخواهند ظهور کنند ظهور جسمی وفیزیکی اش مال این منزل است ولی در عوالم دیگر ،در منازل دیگر خبر ظهور به آن ها می رسد یعنی بشارت و فرح و سرور به آن ها هم می رسد این که می گوییم « اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور» .[2] خدایا بر اهل قبور سرور ادخال کن. فقط یعنی فرج امام زمان aرا تعجیل کن. در زمان پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  فردی بود خیلی بذله گو شوخ خوش مشرب این قدر خوش رو بود هر جا می آمد همه می خندیدند اصلاً حرف هم نمیزد همه می خندیدند اخلاق خاصی داشته پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  خیلی دوستش داشتند و هر وقت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  می نشستند سراغش را می گرفتند هر وقت می آمد شیرین کاری های جالبی می کرد پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  متبسم می شدند یک روز آمد خیلی گرفته و ناراحت بود حضرت فرمودند: چه شده گفت: یا رسول الله امروز چیزی به ذهنم رسید که دیگر نمی توانم بخندم یعنی غصه بد جوری دلم را گرفته وآن هم این که حالا نمی دانم چرا به هر دلیلی من در این منزل با شما معاصر و هم سایه ام هم در شهر شما هستم هم شما را می بینم هم با شما دارم زندگی می کنم امروز به نظرم رسید اگر اجل برسد بین ما جدایی بیندازد در عالم بعد معلوم نیست که من با شما باشم؛ و کجا خواهم بود و شما کجا خواهید بود تصور این که بدون شما ادامه بدهم برایم خیلی سخت است! یا رسول الله خواهشم از شما این است که دعا کنید که خداوند در عالم های بعد هم هر جا شما هستید من با شما باشم یعنی من بی شما نباشم! (چون اهل بیت - علیهم السلام- معلم هستند کلاس به کلاس باشاگردان بالا می روند وقتی که دنیا را به طفیل این ها خلق کرده اند درهمه ی عوالم از مابرای آن ها بیعت می گیرند.) حضرت یک مکثی کردند وفرمودند: من دعا می کنم ولی اجابت دعای من برای تو معونه دارد آن هم این که تو باید من را با سجده های طولانی یاری کنی برو از امروز هر چه می توانی سجده کن که من دعای من در حق تو، ( که تو با من باشی)  اجابت شود و الا اگر سرمایه ی سجده ی زیاد نداشته باشی با من نخواهی بود. در واقع حضرت به همه ی محبین اهل بیتشان پیام دادند که هر کس سجده ی طولانی بیش تر ی داشته باشد امید این که بالاخره من  را ببیند هست.

پرسش بیست وپنجم:آیا ما در برزخ عبادت وعمل داشتیم؟

 پاسخ: بله عمل داشتید عبادت داشتید چیزی نشان دادید که در این عالم درمحیط ولایت متولد شدید شما در عهد غیبت متولد شدید این ایمان به غیب است که در عهد غیبت متولد شدید از کجا معلوم اگر در زمان امام دیگری متولد می شدید این قدر عاشق امام زمان خود و امام زمان - عجل الله تعالی فرجه- می شدید مگر همه ی آن هایی که در زمان امام خودشان متولد شدند عاشق امام زمانشان بودند؟ شاید ما ذخیره ی بقیه الله هستیم یعنی روزی ما طوری بشود که ما ذخیره ی بقیه الله بشویم. خب اگرمرضی درخودمان می بینیم باید طلب شفا کنیم، مریض اگر شفا نخواهد و طلب شفا نکند اگر از مرضش هلاک هم شود جز خودش کس دیگر را نباید مذمت بکند اصلاً مریض می کنند که شفا بدهند مگر غیر از این هست؟ گمراه می کنند که هدایت کنند برای انسان محیط معصیت فراهم می شود که تکانش بدهند؛ یکی را می بینی که ممکن است هیچ وقت گناه نکند هیچ وقت هم به صرافت توبه نیفتد یکی را می بینید در یک بزنگاه معصیت که قرار می گیرد چنان دلش می لرزد که از همان جا راهش را کج می کند به سمت صراط مستقیم. هیچ وقت مریض اگر شفا نطلبد اگر بمیرد جز خودش را نباید مذمت کند .

پرسش بیست وهفتم: چه کسانی برزخ ندارند؟

پاسخ:  شهدا و اهل توبه برزخ ندارند. توابین یعنی اهل توبه ی نصوح توبه این طوری است که بین انسان و گذشته اش حائل ایجاد می کند توبه به منزله ی تولد دوباره است به منزله ی خلقت مجدد است همه ی هنرهمان توبه نگه داشتن است توبه در مورد همه ی گناهان است الا حق الناس حق الناسی که مظلمه برایشان داده باشی، توبه گناه را می بخشد.

پرسش صدوشصت ودوم: در برزخ زمان و مکان است؟

برزخ مال دنیاست، زمان و مکان هم مال دنیاست هر جایی که تکلیف و اراده باشد زمان و مکان هم هست، زمان و مکان به دو دلیل : یک دلیل این که خانه هایی هستند که ما باید سپریشان بکنیم و ما در حصار زمان و مکان اسیر هستیم، این جا عالم اسیری است در زندان زمان و مکان، شما مجبور هستیدکه فقط این جا باشید، والان که این جا هستید جای دیگری نباشید، چون تکلیف دارید باید همیشه یک جا را ببینید، یک زمان از شما حساب می شود آن هم لطف خداست خداوند فردا را الان به شما نشان نمی دهد تا تکلیف فردا را الان از شما بخواهد، اگر شما الان هم در این جا بودی هم در فردا، هم باید تکلیف امروز را انجام می دادی هم تکلیف فردا را، اگر هم این جا بودی هم جای دیگر، باید دو تکلیف را با هم انجام می دادی پس چون دار، دار تکلیف است.

پرسش صدوشصدوچهارم:  آیا در برزخ هم همین زمان و همین مکان است؟

پاسخ: نه، این زمان و این مکان که ما می شناسیم نیست ولی آن جا هم برای خودش یک زمان و مکانی دارد چون زمان و مکان هر دو شاهدین ما هستند، در عالم تکلیف و دار عمل هم زمان هم مکان شاهد ما هستند، مکان شاهد ما است چون هر جایی که ما هستیم تمام بقاء زمین دارند ما را می بینند و از اعمال ما فیلم برداری می کنند و به عنوان شاهدین، زمان و مکان هستند زمان قیامت را ما از این جا ذخیره کردیم. پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  فرمودند: در قیامت مقارن هر ساعتی که شما در دنیا داشتید یک صندوق برای شما باز می شود. یعنی آن جا ساعت و زمان سنج قیامت صندوق هایی است که برای ما باز می شود، در مقابل هر ساعت دنیایی یک صندوق این جا پر می شود مهر می شود پلمپ می شود و برایتان فرستاده می شود این ساعت را با هر چه که پر کرده باشید، اگر با حسنات پر کرده اید آن ساعت که تمام می شود صندوق بسته می شود و بایگانی می شود و صندوق بعدی باز می شود اگر با حسنات پر کرده اید آن ساعت قیامت که صندوق حسنات را بری شما باز می کنند چنان در لذت و رفاه و آسایش هستید که اگر لذت شما را بر جهنمی ها عرضه کنند عذاب را از آن ها کم می کند و کاهش می دهد و اگر ساعت دنیای تان را با معصیت پر کرده باشید آن ساعت صندوقش که باز می شود چنان سختی و تلخ کامی برای شما دارد که اگر حالت شما را بر بهشت عرضه کنند عیش بهشتی ها رامنقص می کند و یک ساعت هایی است که صندوق هایی می آید که خالی هستند، این صندوق ها با مباحات پر شده اند و این صندوق ها هم کم نیستند.



[1] -المومنون/99

[2] - بحارالأنوار /95 /120   

به مناسبت 9 دی

هر کس ز ولایت و ولی دور شود
همسایه ی دشمن است و منفور شود

پروانه صفت گرد علی میگردیم

تا دیده ی هر فتنه گری کور شود

پای درس استاد

پای درس استاد

پرسش و پاسخ :

پرسش دهم: ما چند نوع بهشت داریم؟

 پاسخ: ما یک بهشت در دنیا داریم که در منازل بین راه ائمه فرمودند: محبینمان را این جا پذیرایی می کنیم و یک بهشت هم در آخرت داریم که بعد از قیامت برپا می شود .

پرسش یازدهم : وادی السلام بهشت برزخی است؟

پاسخ:  بله وادی السلام بهشت برزخی است عالم بعد از این جاست که باطنش باطنِ وادی السلام و بهشت آن عالم است. وادی السلام قبرستان است است شما هر جایی بروی به قبرستان یک جایی بهشت آن قبرستان است یک جا جهنم آن قبرستان است باطنش این جوری است کسانی که این جا در وادی السلام باشند آن جاحتماً در بهشت برزخی هستند.

 

پرسش چهاردهم : ممکن است دربهشت برزخی سقوط کنیم و عقب گرد کنیم ؟

پاسخ: مگر در همین دنیا نمی شود انسان خوب شروع کند و بد تمام کند چون هنوز نمردیم وهنوز هستیم به همین دلیل سفارش می کنند مواظب باشید مسلمان بمیرید مسلمان به دنیا آمدید مسلمان هم بمیرید به همین خاطر حضرت ابراهیم a وقتی خانه ی کعبه را می سازد تمام که می شود دعا می کند برای خودش و اسماعیل که « وَ تَوَفَّنا مُسْلِمینَ».[1] و « رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَک ».[2] ابراهیم خلیل a هم یقین ندارد که حالا که مسلمان است قطعاً مسلمان هم می میرد چرا حضرت یعقوب a به فرزندان خودش سفارش می کند من به شما وصیت می کنم نمیرید الا این که مسلمان باشید.

 پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  هر بار که حضرت علی a رابه جنگ می فرستاد حضرت خوشحال می شدند و می فرمودند یا رسول الله من شهید می شوم؟ حضرت می فرمودند: نه. در جنگی مسلمانان کشته های زیادی داده بودند وقتی حضرت برگشتند خیلی ناراحت شده بودند ومی فرموند من چرا لیاقت شهادت ندارم ؛ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  فرمودند: یا علی تو حالا وقت کشته شدنت نیست وقتی به شهادت می رسی که محاسنت رابه خون سرت خضاب شده باشد به دست اشقی الاشقیا بعد حضرت فوری فرمودند« قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ ذَلِکَ فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِی فَقَالَ ص فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِک».[3]‏ به من بگویید آن وقت که این اتفاق می افتد دین من سالم است حضرت فرمودند: بله. لذا در آن لحظه ای که شمشیر به فرق مبارکشان فرود آمد وامیرالمؤمنین فرمودند: « فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ».[4] منظورشان این نبود که الحمد لله خلاص شدم از دست مردم منظورشان این بود که دارم با حالت فوز و ایمان کامل از دنیا می روم.

پرسش صدوچهل وسوم: ازشهدا جامانده ایم وخیلی ها هستند درآن عالم الان سر کلاس حضرت فاطمه سلام الله علیها حضور دارند آیا مسیری کوتاه تر از مسیر شهدا برای ما هست؟

 پاسخ: بله مسیر کوتاه تر همین جا است که شما نشسته اید.(ایام عزاداری ابا عبدلله).باآن که دو ماه است، باشد. هر کسی سهمی دارد. در بهشت اهل بهشت هم مراتب دارند، برای تعالیمی که می گیرند. همه را که نمی برند در فردوس برین، یا پیش السابقون، السابقون کلاس درسشان با اربابشان مستمر است. پذیرائئ شان با ساقی است. می و شراب طهور هر چه است مال السابقون است.

ولی استاد های السابقون برای اصحاب یمین سهم دارند همچنین بی توجه هم نیستند به اصحاب یمین، اصحاب یمین در بهشت سر گرم زندگی شان هستند ولی هر از گاهی یک سلامی، کلامی، نگاهی، یک چیزی هم سهم اصحاب یمین می کنند ولی این قدر پر برکت است که همان یک سلام هم آن ها را از جا می کند و خلاصه در آن جذبه ی تعالی و تکامل قرار می دهد.

پرسش صدوچهل وچهارم: آیا اشتهایش را نداشتم وظرفش را نداشتم که سهم مستمر داشته باشم؟

پاسخ: چون اشتهایش را نداشتیم ظرفش را هم در خودمان ایجاد نکردیم الان هم که می بینید هر از گاهی چند روزی خیمه ای بر پا می شود و شما را از کار وروزمرگی می کند و می آورد و در خیمه ی ابا عبد الله می نشاند این همان « سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ »[5] از طرف آن هاست. و اگر بخواهید بیش تر شود باید ظرفت را بیش تر کنی تا بیش ترش گیرت بیاید.

اگر می خواهید ظرفتان بیش تر بشود، بهترین راه کار آن است که قرآن بخوانید و نماز شب بخوانید، وقت سحر و بین الطلوعین را بیش تر درک کنید، سحر و بین الطلوعین این موقع ها ظرف می دهند.

یک وقت هایی، وقت های خاص است. سر نماز همین طور؛ نماز به شما ظرف می دهد سجده های آخر نماز، قنوت، این ها به شما ظرف می دهد. این اوقات را مراقبت کنید تا ان شاء الله خودشان هم ظرف و هم مظروف را بدهند. مثلاً دهه ی محرم را می فرمایند وقت خاص است یا ایام عزای سید الشهدا و اربعین همین طور، بیست و هشتم صفر همین طور ایام ماه مبارک رمضان، شب های قدر. همین طور در این سیاه چاله ی اسفل السافلین که افتادیم این ایام ها و مناسبت ها حکم همان «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ» را دارند برای اهلش، به خاطر همین یک مرتبه بی قرارت می کند می گویی؛ می خواهم ادامه داشته باشد نمی خواهم این قدر کم باشد می خواهم مستمر باشد این را باید از خودشان بخواهید آن ها هم نظر به دلت می کنند ببینند ظرفش را داری از تو دریغ نمی کنند. ولی خوب وقتی از مجلس بیرون می رویم سرگرم دنیایمان می شویم و دل مشغولی های دنیا ما را سرگرم و گرفتار خودش می کند. این هم که خواستیم «امنیه شائق یتمنی» بود، آرزویی بود که کردیم. عزمی نبود که ما را بر این عهدمان، بر این میلمان، ثابت قدم نگه بدارد.

پرسش صدوهفتاد ویکم:   می گویند بهشت درجات دارد کسی که درجه اش پائین باشد می تواند به درجه بالاتر برود؟

بله، سیر در بهشت تا بی نهایت ادامه دارد اصلاً حد توقف ندارد، در بهشت شما هم مالک بهشت های خودتان هستید و هم خوب است بدانید وارث بهشت های جهنمی ها هستید چون هر کسی را گفتند یک مقام در بهشت دارد و یک مقام در جهنم، همه انسان ها هم این طور هستند بهشتی ها بهشت را انتخاب می کنند و جهنم برای آن ها حرام می شود و در نتیجه جهنم بر روی آن ها بسته می شود. جهنمی ها جهنم را انتخاب می کنند و بهشت بر آن ها حرام می شود و درش برای آن ها بسته می شود، بهشتی ها که وارد بهشت می شوند وارث بهشت جهنمی ها می شوند و جهنمی ها هم وارث جهنم بهشتی ها می شوند.

 ابن عربی می گوید هشت درجه بهشت این گونه است که هفت تای آن درجات مختلف اند یکی که محیط بر همه است و هشتمین وسیله است که متعلق به پیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم  است یعنی هر هفت بهشت دیگر در این بهشت هشتمی اند یعنی در حقیقت هر کسی درهر بهشتی که باشد دربهشت پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  هم هست. وچون ایشان شهر علم هستند نمی شود کسی در خانه ی پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم   باشد، پیغمبری که نبی علم و معرفت است و منادی تکامل است متوقف بشود.

 آن جا به هر نعمتی که شما در بهشت دریافت می کنید درجه دریافت می کنید معرفت و علم دریافت می کنید شما هر چه در بهشت می خورید علمتان بیش تر می شود. علم شما الان از چه راهی حاصل می شود؟ از راه دیدن و شنیدن، نتیجه گیری کردن اولاً دیدن شما هر چیزی که می بینید یک صورت ذهنی از آن در نزد تان حاصل می شود، علم صورت ذهنی است که در نزد شخص حاصل می شود هر چه شما بیش تر دیده باشی علم شما بیش تر است. یعنی صورت های ذهنی شما بیش تر، حالا اگر این صورت های ذهنی با تصدیق هم همراه باشد یعنی قضیه داشته باشد، تصدیقات بیش تر است باز هم تصدیق هم صورت ذهنی است، حالا هر کس کمتر دیده باشد، علمش کمتر است. هر کس کمتر شنیده باشد،

 آیا در بهشت می شود ندید؟ می شود دیدنی نباشد که آدم ببیند؟ هر چه که شما بیش تر ببینید سبحان الله شما بیش تر می شود.

در زمان امام زمان a چرا مردم عقل هایشان کامل تر می شود؟ چون خیلی چیزها را از امام زمانشان می شنوند و خیلی می بینند از رفتار و فعل امام زمانشان، در نتیجه به سکون و آرامش می رسند و برای رشد خودشان هم مانعی ندارند ، یک علت عمده که ما در جا می زنیم تعارضات است که با آن ها مواجه می شویم یا چیزهایی که نمی دانیم و نیست در اختیارمان که بدانیم، یا تعارض می بینیم که این ها با هم جذب و جفت نمی شود هرکسی دارد ساز خودش را می زند در نتیجه نمی دانیم باید به کدام صراط مستقیم باشیم، حالا شما وقتی در بهشت نظم می بینید، حسن می بینید، جلوه های عدیده را می بینید هر چه در بهشت می بینید، الله اکبر، و سبحان الله تو برقرار است، «دَعْواهُمْ فیها سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین» [6] یعنی بهشتی ها حرف آخر که می توانند بزنند در برابر هر لذتی که به آن ها رو می کند می گویند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»[7] واین از علم است.

پرسش صدوهفتاد ودوم:   آیا کسانی که آخر عمرشان توبه می کنند و برمی گردند هم از این بهشت بهره می برند؟

اگر توبه اش توبه ی نصوح باشد هیچ شاهدی علیه آن نمی ماند، نه از بقاء زمین و نه از ساعات و زمان حتی ملائکه هیچ شاهدی علیه آن ها نمی ماند بستگی دارد به کسی بدهکار باشد یا نباشد و از خودش طلبکار باشد یا نباشد، که وارد برزخ شود یعنی خودش از خودش توقع بیش تری داشته باشد، بگوید من می خواهم درجه ام از این که هست بالاتر شود،  وارد برزخ بشود.

 

 



[1] - الأعراف :  126

[2] - البقرة :  128

[3] -بحارالأنوار/42 /190

[4]- بحارالأنوار /42/ 239   

[5] - یس :  58

[6] -یونس 10

[7] -الفاتحه/2

ماهنگار آذر /1393 / شماره پانزدهم /

 

ماهنگار / آذر /1393/ شماره پانزدهم /

*****

این گلچهرگان بسیجی

امروز چه روز خوبی است ! این هفته ، هفته ی عشق است . وه که چه بوی دل انگیزی می آید ! چه عطر دلنوازی ! چه شمیم جانفزایی ! خدایا اینان کیانند ؟ این سوارانِ باره ی لطف و مهر ، این دریادلان  طایفه ی قبله ، این برگزیدگان قبیله ، این گلچهرگان بسیجی ، این مردان همیشه بیدار زمانه ، این راهیان کرانه های وسیع ایثار ، این بیدار گران اقالیم ، این نویدهای همیشه ی پیروزی ، این دل سپردگان به حضرت باری ، این صیاد ان لحظه های خوب ، این خدا مردان همیشه بیدار ، این جان برکفان مسلمان ، این یاوران قرآن ، این رهروان خطه ی خون و شرف، این مدافعان راستیها و درستیها .....

 اینان کیانند ؟

این هفته هفته ی عشق است ،

  هفته ی گلچهرگان بسیجی

*****

علل سیاسی عدم حمایت مردم از امام حسین a

 

علل سیاسی عدم حمایت مردم از امام حسین a در قیام خونین کربلا اصولا ماهیت و ساختار نظامهای سیاسی و عملکرد حاکمان در پیدایش و شکل گیری وقایع تاریخی، ظهور مخالفان و شیوه ی مقابله آنها با حکومتها تاثیر اساسی و تعیین کننده ای ایفا می کند.

امام حسین a اگر کمترین سازش و نرمشی از خود نشان دهد حکومت نامشروع یزید به عنوان یک حکومت اسلامی در دیدگاه دیگران مقبول می افتد و جامعه در برابر حکومت باطل، روح طغیان و ناسازگاری را از دست می دهد و عدالت می میرد.

چرخش و پیمان شکنی مردم کوفه را می توان مورد بحث قرار داد. به تعبیری دیگر عوامل متعددی در عدم حمایت مردم از امام حسین a در روز عاشورا دخالت داشت.

اما، الناس علی دین ملکوکهم، مقام سیاسی حکومت وقت نقش کلیدی بر عهده داشته است نقض میثاق مردم با امام حسین a و سکوت و بی اعتنایی آنها در قبال قیام کربلا یک حادثه اتفاقی و یا زاییده عوامل زودگذر و عاطفی و ناگهانی نبود.

? ماهیت حکومت معاویه و تبدیل خلافت به سلطنت

? پیدایش انحراف در نظام سیاسی اسلام

? دو قطبی شدن جامعه (فقیر و غنی)

? حیف و میل بیت المال توسط کاکمان وقت

? استبداد و قانون شکنی بوسیله حکومت

? تطمیع دشمنان       

     ?محروم ساختمان مردم

? سلب امنیت و ظلم و ستم  

 ?  تحمیق (مقدس مآبی)

? تهدید، تعذیب و کشاتر    

 ?  فشار اقتصادی

? تخدید افکار عمومی به نام دین و تضعیف روح انقلاب

? فقهای درباری                

 ? ترویج جبر

****

کلام رهبر

امروز متأسفانه انسان مشاهده می کند در برخی از فاصله ها و مقاطع حرفهایی زده می شود از سوی دشمنان ، این برای مردم ما مایه ی عبرت است در همین مذاکرات گوناگونی که در این روزها انجام می گیرد ، ملت ایران این مذاکرات را زیر نظر داشته باشند ، اظهار نظر های بی ادبانه ی مسئولان آمریکایی را مردم ببینند . زیر نظر داشته باشند دشمن را بشناسند ، بعضی ها میخواهند نظر مردم را از دشمنی منصرف کنند ، نه ، ببینید دشمنی را ، ببینید دورویی را ، مسولین آمریکایی در جلسات خصوصی با مسئولین کشور ما یک جور حرف می زنند ، به مجرد اینکه از آنها جدا می شوند ، در بیرون یک جور دیگر حرف می زنند . مردم ایران این دو رویی دشمن و نیات سوء و پلید دشمن ما را ببینند ؛ ملت توجه داشته باشند که باید یک کشور اقتدار درونی خود را حفظ کند ؛ این توصیه ی همیشه ی ما به مسئولین است

*****

 

 

ادامه شماره قبل ...         آشتی   با   امام  زمان  عج

ضرورت آمادگی برای ملاقات  - حضرت مهدی علیه السلام در نگاه امام خمینی ( رحمة الله )

تمام دستگاههایی که الآن به کار گزفته شده اند ، در کشور ما و امیدواریم که در سایر کشورها توسعه پیدا بکند باید توجه بر این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند برای ملاقات حضرت مهدی علیه السلام . ما امروز دور نمای صدور انقلاب اسلامی را در جهان مستضعفان و مظلومان بیش از بیش می بینیم و جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است . امید بخش آتیه ی روشن است و وعده خداوند تعالی را نزدیک و نزدیک تر می نماید . گویی جهان مهیا می شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه ی آمال محرومان و حکومت مستضعفان . ایشان در مورد پیاده شدن اسلام احکام اسلامی در جهان فرموده اند : " آوای انقلاب بزرگ ایران در کشورهای اسلامی ودیگر کشورها طنین انداز و افتخار ساز است ، شما ملت شریف ، به جوانان غیور ملت های اسلامی هشدار داده اید امید است با دست توانای شما ، پرچم پر افتخار حکومت اسلامی در تمام اقطار به اهتزاز در آید ، این است مسألت من از خداوند تعالی " . امام خمینی رحمة الله معمار انقلاب اسلامی می فرماید : " مسؤلان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست ، انقلاب مردم ایران نقطه ی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم داری حضرت خجت ( ارواحنا فداه ) است که خداوند بر همه ی مسلوانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد . مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسؤلین را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند ، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره ی هر چه بهتر مردم بنماید ، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند " . ولی ما کار سیاسی را برای ارضای شهوات خودمان انجام دادیم . حزب و جناح تشکیل دادیم ، ولی هیچ تناسب و پیوندی با اهداف و انتظار امام زمان عج از ما نداشت . در جلساتمان دغدغه غیبت غم انگیز امام را نداریم و هیچ مکر و طرح و نقشه کوتاه مدت یا بلند مدت برای رفع موانع ظهور نداشته ایم ما حتی در سطح خانواده ی خود نیز مدیریت خوبی نداشته ایم . ما چه در نقش پدر و چه در نقش مادر سایر اعضای خانواده را در غفلت خود از امام غرق کردیم و از توجه به او و دوستی با او محروم ساختیم .

*****

شهدا   - در اولین برخورد به همسرش گفته بود، شما می دانید من قبلا ازدواج کرده ام و این ازدواج دوم منه؟ وقتی همسرش با تعجب جواب داده بود، نه، گفته شما باید بدانید من قبلا با جبهه و جنگ ازدواج کردم، شما همسر دوم من هستید

شهید مهدی زین الدین جزو اولین کسانی بود که رفت و عضو شد و در قسمت پذیرش سپاه پاسداران قم کارش را شروع کرد، آنقدر موفقیت نشان داد که خیلی زود فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم شد.

به مهدی زین الدین در عملیات بین المقدس برای آزادسازی خرمشهر مسئولیت اطلاعات عملیات قراگاه نصر را داده بودند و به علت برجاگذاشتن رشادت های بی نظیر در عملیات رمضان، به عننوان فرمانده تیپ 17 علی بین ابیطالب قم برگزینده شد، وقتی این خبر در بین نیروهای لشکر پیچید، زین الدین آن قدر در میان بسیجیان از محبوبیت برخوردار بود که آنها بالای دست گرفتندش و همین طور یک ریز شعار می دادندا مهدی زین الدین بعد از اینکه توانست خودش را از دست بچه ها نجات بدهد رفت گوشه ای نشت و با چشمان اشک آلود و با حالت عصبانیت به خودش گفت: "مهدی خیال نکنی کسی شده ای که اینها این قدر به تو اهمیت می دهند تو هیچ نیستی تو خاک پای بسیجیان هستی"

 

*****

پای درس استاد

اگر امام حسین a به کربلا نمی رفت به کجا می رفت؟ امام جایی نداشت برود چون دشمن در مدینه و در مکه می خواستند امام را بکشند اگر از مکه هم فرار نمی کرد، خون مطهرشان در حرم ریخته می شد. اگر به کوفیان جواب نامه شان را نمی داد و می فرمود کوفی وفا ندارد بعداً کوفیان مدعی می شدند که ما خواستیم امام حسین a را و توبه کرده بودیم او توبه ی ما را قبول نکرد

 حتی حضرت به حر فرمودند بگذار برویم، کوفه نمی رویم راه را باز کن از حجاز برویم بیرون از عراق برویم بیرون هر جا که شد می رویم  ولی امان ندادند .چون اهل بیت علیهم السلام-   بلدند اگر کسی کاری به کارشان نداشته باشد مثل شعاع نوری می مانند که اگرچیزی حائلش نشود تا ابدیت می تابد، آن وقت این نبود حال و روز ما.

در روز عاشورا وقت نماز که شد ابو سمامه گفت: « الصلاة ، الصلاة» حضرت اباعبدالله a فرمودند: نماز می خوانیم و دعایش کردند بعد ایستادند به نماز و ابو سمامه را با تیر زدند و ابو سمامه نتوانست نماز بخواند فقط گفت: « الصلاة ، الصلاة» ابو سمامه شهید شد ولی امام به نماز ایستادند. سر این که چه کسی پیش مرگ امام و محافظ جان امام بشود بین مرد ها دعوا شد همه همدیگر را هل می دادند او به دیگری می گفت تو برو اقتدا کن من مواظبت می کنم دیگری می گفت من مواظبت می کنم آن یکی می گفت من می خواهم از جان امام دفاع کنم. درست مقابل امام آن محافظ ایستاد.

آن محافظ فردی بود که وقتی که با امام وارد کربلا شدند امام ایشان را فرستادند برو از کوفه خبر بگیر، این به تاخت رفت تا کوفه دید که کوفه در محاصره است و برگشت پیش امام و امام دوباره به او پیغام دیگری دادند و فرمودند که برو و این خبر را به مسلم برسان بر می گردد و زمانی به مسلم می رسد که مسلم شهید شده دوباره برمی گردد پیش امام و در همین رفت و برگشت نزدیک هزار و ششصد کیلو متر را می رود و بر می گردد به امام می گوید آقا اگر هم قرار باشد کسی پیش مرگ شما بشود در نماز من هستم این امتیاز مال من است  ، امام به نماز می ایستند نماز خوف می خوانند دو رکعت دو رکعت و دشمن بهترین فرصت می بیند برای این که می بیند همه سلاح گذاشتند زمین و امام نمی تواند از خودش دفاع کند و شروع می کند به تیر باران کردن و این بزرگوار مقابل امام، تیر ها را به جان می خرد از هر طرف تیری می آید دستش را تنش را حائل و همایل آن تیر می کند و دیگر تیر های روی تن این شهید را نمی شد شمرد وقتی امام در آخر نماز می رسند،  دیگر تنها رمقی که مانده بود، سرش را همایل آخرین تیر می کند که تیر به چشمش می نشیند بعد که امام سلام نماز را می دهند فوری امام سرش را به دامن می گیرند فقط می گویند مولای من از من راضی شدی حضرت دعایش می کنند و به او می فرمایند سلام من را به جدم رسول الله برسان و روی دامن امام شهید می شوند.

روز عاشورا دیگر آخرین عشق هر آدم حسابی همین است که سرش روی دامن امام زمانش باشد. کسی که امام زمان دارد. کسی که ندارد بیچاره است. زمان ما هم امام زمان a می آید هر منتظری که بخواهد از دنیا برود لحظه ی احتضارش که برسد امام می آید سرش را به دامن می گیرد و انتظارش را امضاء می کنند.

امام صادق a که زیباتر از این می فرماید: هر کس اهل عزای ما باشد و با غصه های ما غصه بخورد و با مصیبت های ما محزون شود ما همه مان می آییم یعنی فقط این نیست که امام زمان a بیایند همه ما می آییم همه ی امام زمانش می آید بالای سرش و سرش را به دامن می گیرند خسته نباشید به او می گویند دل جویی از او می کنند بشارت ها به او می دهند و جایگاهش را به او نشان می دهند و به ملک الموت سفارشش را می کنند و او را با عزت و احترام به جایگاهش منتقل می کند .

 

     معرفی کتاب

این کتاب دایره المعارف سخنان امام حسین علیه السلام است و یک جلدی است که دو جزء دارد جزء اول آن شامل کلمات امام  بر حسب تاریخ است که در چهار فصل شکل گرفته است جزء دوم کتاب از کلمات آن حضرت براسا س موضوعات مختلفت تنظیم شده است این کتاب از نظر منابع و مآخذ بسیار غنی است. به منظور تکمیل موسوعه از لحاظ فنی و ساختاری مولفان به تلاش گسترده ای دست زدند و به نگارش معجم احادیث پرداختند تا محققان بتوانند راحت تر از روایاتش بهره مند گردند.

اهداف کتاب

? بهره برداری از سخنان درباره امام حسین علیه السلام و بیان سیره امام حسین علیه السلام در زندگی و مبارزه

? تفسیر و تبیین وقایع و حوادث صدر اسلام به شکل صحیح

? رفع تحریفاتی که در سخنان آن حضرت وارد شده است و تشخیص صحیح از ناصحیح روایات

? تفسیر و تحلیل صحیح انقلاب خونین کربلا

? ارایه سیاست ننگین امویان و نشر افکار و عقاید مقدس امام حسین علیه السلام و نگاهی به روایات و زارشهای موسوی

البته به نظر نویسندگان این کتاب تعدادی از احادیث و اخبار موجود در موسوعه ضعیف و مردود می باشند و پاره ای از آنها جعل شده اند.

*****

احکام

سوال: بنده گاهی در میان جوانان به عنوان امام جماعت قرار می گیرم؛ آیا ترک نوافل در این شرائط برای جلوگیری از خستگی مامومین جوان جایز است؟

جواب: ترک نافله اشکالی ندارد ولی در فرض مرقوم می توانید نافله را سریع – که وقت زیادی نگیرد – بخوانید و به علاوه جوانان را نیز تشویق به انجام نافله بنمایید.

*****

بحث تغذیه در طب اسلامی ایرانی

بادام شیرین

باز کننده انسداد، تقوست کننده مغز، قلب، کبد و چشم و نیروی جنسی، چاق کننده بدن، ملین، مفید برای حلق و سینه می باشد سنگین و دیر هضم بوده، بو داده آن قابض می باشد. مصرف زیاد آن برای معده های سرد و مرطوب مضر است

.پسته تقویت کننده مغز و قلب و معده و لثه دندان، خوشبو کننده دهان، باز کننده انسداد کبد، چاق کننده بدن بوده، در رفع سرفه، استفراغ و سردی کلیه ها مفید می باشد.

گردو

بسیار لطیف، تحلیل برنده ورم ها، ملین و تقویت کننده مغز، قلب، کبد و نیروی جنسی می باشد خوردن آن با مویز بی دانه برای تقویت حافظه مفید است.

****************

برای هرچه بهترشدن ماهنگار

پیشنهادات و انتقادات خود را

در این رابطه ارسال فرمایید

پرسش 231 - جوانی ، عبادت و اطاعت

بسم الله الرحمن الرحیم

- جوانی ، عبادت و اطاعت

پرسش دویست و سی ویکم: عبادت واطاعت در جوانی چه قدر اهمیت دارد؟

پاسخ: درحدیث است « مَنْ أَحْسَنَ عِبَادَةَ اللَّهِ فِی شَیْبَتِهِ لَقَّاهُ اللَّهُ الْحِکْمَةَ فِی بُلُوغِهِ أَشُدَّه‏»[1]

  هر کس دوست دارد در پیری حکمت به او عطا شود و مقامات معنوی به او عطا شود در جوانی خوب خدا را اطاعت کند اطاعت در جوانی به آدم حکمت در پیری می دهد. این که می گویند در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبری است چون انبیاء در سن کمال در میان سالی به نبوت می رسیدند در پیری به حکمت می رسیدند اما در جوانی پاک و صالحند هر کسی بتواند در جوانی شیوه ی انبیاء را پیش بگیرد خداوند در پیری به او حکمت می دهد.

 فرق مردم عادی، عامی با علما در این است که آن ها در جوانی خوب اطاعت می کنند هر چه پیر تر می شوند روحشان جوان تر می شود کمالشان بیش تر می شود حجاب از چهره هایشان برداشته می شود و به کراماتشان افزوده تر می شود به برکت آن اطاعت های جوانی اما دیگران هر چه پیر تر می شوند وارونه می شوند

« وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یَعْقِلُون»[2]‏ مردم عامی پیر که می شود خصلت بچه ها را پیدا می کنند یعنی بهانه گیر می شوند کم طاقت می شوند، همه نیازشان به همین شکم و سیر شدن و سقف و امنیت است با همین برآورده می شود هر چه به سمت پیری می روند انگار باز گشت به کودکی پیدا می کنند

 اما علما هر چه پیر تر می شوند نورانی تر می شوند صبور تر می شوند علم و حکمت در آن ها بیش تر می شد کمالات و مقاماتشان افزوده تر می شود وقتی که از دنیا می روند حقیقتاً برای آن ها اول وصل و شادمانی و فرح و راحتی است همه ی این ها به برکت مجاهدت ها و زحمات فراوانی است که در طول عمرشان برخودشان هموار کردند.

 فکر نکنید سحر خیزی و شب خیزی آسان است و راحت به دست می آید فکر نکنید عشق علم آموزی و مجاهدت در راه طلب علم راحت به دست می آید.

 به قول یک شخص بزرگواری می گفت خدمت یکی از آقایان علما رسیدم ایشان داشت مطالعه می کرد در اتاق مطالعه اش ده ها کتاب روی زمین پهن کره بود و در یک موضوعی می خواست تحقیق کند. روی یک کتاب آن مطلب را مطالعه می کرد و یاد داشت می کند بعد ادمه ی آن را می خواهد از کتاب دیگری بگیرد با زانو روی کتاب ها می رفت و کتاب رده ی دهمی که پهن کرده در آن یک مطلب می بیند و یاد داشت بر می دارد بعد سراغ بعدی را می گیرد و با زحمت، دارد این مطالب را جمع آوری می کند که یک موضوع را از منابع مختلف با سند یادداشت بکند یا در رابطه با بعضی از علما ها نقل است که ایشان می گوید من صبح بین الطلوعین یک کلاس در شهر ری داشتم و بعد ساعت هشت کلاس بعدی میدان شوش بود و بعد مثلاً ساعت ده باید می رفتم فلان مسجد در بازار یک کلاس می گذراندیم ایشان می گفت من فاصله ی این کلاس ها را هم پیاده باید می رفتم مثلاً بین الطلوعین کلاس درس در شهر ری بعد یک نان بربری سر راه می خریدم و صبحانه ی من بود تا برسم به کلاس ساعت هشت در میدان شوش با پای پیاده بعد از میدان شوش پیاده بروم بازار یک کلاس درس هم در مسجد جامع بگیرم و برگردم حضرت عبدالعظیم بعد از نماز ظهر هم یک کلاس درس هم آن جا داشتم و چند سال با این روش درس می خوانده.

 فکر می کنید این ها نمی توانستند بروند یک شغل در بازار بگیرند صبح بروند تجارت ظهر برگردند خانه سفره ی غذا آماده ناهار بخورند عصری بخوابند آن یک جور زندگی است این هم یک جور زندگی است چه عشقی به دل این طالب علم می افتد که با وجود همه ی راحتی ها که می شود برایش فراهم بشود این همه مشقت و سختی به جان بخرد و اگر بخواهند از او بگیرید مثل این که بلایی ناگهانی بخواهد بیاید عذابش بدهند و این حاضر نباشد تازه این زحمت روزانه اش است عصری تا شب مطالعه و تحقیق و مباحثه شب تا صبح نماز شب و تهجد.

مباحثه ی سحری را همه ی علما داشتند فکر نکیند این لحظات ناب و خاص را از دست می دهند یکی شب و نیمه شب و سحر و بین الطلوعین این ساعات ساعت هایی هستند که آن ها به هیچ عنوان از دست نمی دهند همین الان هم هست حضرت آیة الله جوادی آملی کلاس تفسیرشان بین الطلوعین است هر کس می خواهد بعد از اذان صبح نماز جماعت و بعد هم کلاس درس این ساعات واقعاً ساعات با ارزشی هستند کسی که این جوری به خودش سختی بدهد حقش این است که آخر عمرش کروبیان به خدمتش بیایند و علم و حکمت برایش بیاورند و ملائکه در خدمتش حاضر شوند و امام زمان a به ملاقات و عیادتشان بیایند.   والا کسی که

 در خردی و جوانی عشق و غرور و مستی                                                      پیری رسید و سستی پس کی خدا پرستی  تا وقتی بچه ایم به بازی وقتی نوجوانیم سر به هوایی وقتی جوانیم به سر گرمی و غرور و تفریحات خاص جوانی بعدش هم به تفاخر و بعدش هم به تکاثر وقتی هم از دنیا برویم حق داریم که روی قبرمان بنویسند طفل شیر خواره ای بود که از دنیا رفته چون همه ی عشق ما از دنیا همین یک شکم سیر و یک خانه و سر پناه امن و یک خیال راحت و دیگر هیچ دغدغه ای نداشته باشیم حالا ما پیش علمای زمان خودمان روز قیامت ما اگر بخواهیم محشور شویم توی روی این ها چه طوری نگاه کنیم این ها در زمان ما باشند و توی هوایی که ما نفس کشیدیم نفس کشیدند با همین قیمت ها و گرفتاری های این دوره زمانه آن ها به جایی برسند که سر بلند و سر افراز پیش بروند ما هم مقارن آن ها و معاصر آن ها سر افکنده و با روی سیاه محشور بشویم و آن ها بشوند حجت علیه ما خدا بگوید اگر سخت بود برای این ها بود اگر گرانی بود برای این ها هم بود اگر گناه و معصیت بود برای این ها هم بود پس چرا این ها رسیدند و شما نه.

 می گویند اسکندر وقتی همه جای دنیا را می گرفت به شهری رسید که قبرستانش بر روی سنگ قبر ها سن همه یک ماهه دو ماهه، یک ساله و دوساله و همه با سن کم نوشته شده بود پرسید یعنی توی این شهر همه خردسال می میرند یا این که قبرستان بزرگتر ها جداست؟ گفتند سر این را از حکیم در شهر بپرسید رفت وسراغ حکیم را گرفت و علت این را پرسید چرا روی سنگ قبر ها عمر کوتاه نوشته شده است ؟ گفت ما با این مردم قرار گذاشتیم هر کس در عمرش هر چه قدر رشد کرد ممکن است این ها که در زیر این خاک ها خوابیدند 90 یا 100 سال از خدا عمر گرفته باشند ولی آن رشد باطنی این ها بیش تر از 5 ماه یا 6 ماه نبوده این ها در حد یک شیر خواره بدنیا آمدند و در حد یک شیرخواره هم از دنیا رفتند و چیزی از معارف و کمالات انسانی بارشان نشد.

 لذا فرمودند کسی که در جوانی خوب خدا را عبادت کند در پیری خداوند به او حکمت عنایت می کند و این آیه ی « وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنین‏»[3]  به پیری برسد به شما علم و حکمت می دهیم اگر در جوانی خوب بندگی کنید.

     

 



[1] - بحارالأنوار / 75 / 454   

[2] - یس :  68

[3] - یوسف :  22