حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

پای درس استاد

بسمه تعالی

بسم الله الرحمن الرحیم

سال نو  فاطمی

پرسش اول: آیا می شود از راه علوم طبیعی به آن علمی که نور است برسیم؟ 

پاسخ:زیست شناس موحدی که بررسی عنصر و یا سلولی را می کند واقعاً به معرفت ، به تواضع و به خشیت خدا می رسد. وقتی نظم را در کوچک ترین ذره ی تشکیل دهنده ی این عالم می بیند به عظمت خالق آن پی می برد که همین برایش می شود نور چون علم نور است می تواند نور از علوم فضیلت به دل انسان بتابد یا از علوم فریضه ، آن علمی که نور باشد راه را روشن می کند نور ضمیر صاحبش را روشن می کند

 پرسش اول: من که پرخواب وپرخورهستم چگونه می توانم به این نوری که از علم است برسم؟

پاسخ: پر خوابی از پرخوری است پرگویی هم از پر خوری است. یعنی هر کسی هرزه خوار شد هرزه گو می شود هرکسی پرخورشدپرگومی شود هرکسی پرخور شد وهرزه خوارشد هرزه خواب و پر خواب هم می شود (ولی بعضی ها مشکلاتی دارند و دارو مصرف می کنند این ها به جای خودش که اثرات کاذب است) آب زیاد خوردن خواب می آورد . دکتر ها می گویند آب زیاد بخورید آب درمانی کنید ولی ائمه-علیهم السلام- می فرمایند آب زیاد خوردن خواب را زیاد و آدم را خرف ( کم عقل) می کند.

پرسش سی ودوم: آیا علم در وادی توبه راه گشاست ؟

پاسخ: بله با علم به اسما و صفات الهی و علوم فریضه بیش تر می توانید خدا را بشناسید.

علم به اصول عقاید و شناخت اسما و صفات الهی و علم به معاد و علم به معرفت نفس است و شناخت به خودتان که آینه ی تمام نمای الهی هستید پس در معرفت نفس هر چه بیش تر پیش بروید می بینید که غیر از شناخت و معرفت نفس چیزی نیست واگر کسی واعظ ذاتی نداشته باشد هیچ واعظی از بیرون نمی تواند بر او اثر بگذارد اگر از درون تعلیم الهی نگیرد از بیرون تعلیم هیچ معلم و استادی را نمی تواند بگیرد آن هایی که می گویند استاد می خواهیم، معلم می خواهیم باید همین زمینه را فراموش نکنند « کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ ».[1]  شما خدا را فراموش نکنید شما قطعاً زمینه دارید و اصلاً نمی شود کسی علم پیدا کند و به آن عمل نکند و اصلاً کسی که به توبه ی نصوح نرسیده نمی تواند به عِلمش عمل کند؛ عمل میوه ی توبه است. (علم نه عمل ) شما هر چه هم یاد بگیرید تا عمل نکنید به دردتان نمی خورد تا توبه نکنید نمی توانید عمل کنید حتی اگر به بعضی از آن یاد گرفته ها عمل کنید! خوب علم مراتب دارد این که می گوییم بعداً به خاطر این است که تمناست ای کاش راه بیفتم، فایده ای ندارد کسی که از خواب بیدار نشده ولو این که در بیابان خوابیده و خواب رسیدن وصل و کرامات و کمالات و این ها را می بیند در خیالات خودش می بیند که عرش برین را سیر می کند در خیال خودش در رویای خودش می بیند که در جرگه ی اهل ایمان نشسته یا عنوانی و لقبی مثل شیعه یا  مثلاً محب گرفته است در خیال خودش می بیند خیلی جاها می رود این خیال است وقتی از خواب بیدار بشود ببیند حقیقت چیز دیگری است حقیقت این است که قافله و کاروان رفته تک و تنها وسط بر و بیابان نه راه بلدی نه منزل می شناسد نه راه نمایی دارد نه زاد وتوشه ای دارد در این لحظه که بیدار شده آیا به حکم عقل دوباره می خوابد؟ تا بقیه ی خوش خیالی هایش را ببیند! یا این که دیگر خواب از سرش می پرد شده از روی نشانه ها بگردد و تکرار کند برود از شرق و غرب و شمال و جنوب طی مسافت کند تا جان در بدن و رمق دارد راه برود این کار را می کند ولی نمی خوابد این که می گویند ما دوست داریم راه بیفتیم می خواهیم راه بیفتیم این یقظه نیست این تمنای یقظه ،خیال یقظه است یک مریض اگر امیدی به بهبودیش باشد دکتر به او پرهیز می دهد می گوید این نوشیدنی را ، این غذا را نخور این کار را نکن عوضش این کار را بکن ولی وقتی قطع امید از او  بکند می گوید برو از امروز هر چه دلت می خواهد بخور هر جا دلت می خواهد برو هر کاری دلت می خواهد بکن یعنی جوابت کردند

یقظه شروع است به محض این که آدم بیدار شود به یقین رسیده به یقین گم شدن رسیده اما این که به یقین راه و مقصد هم برسد آن کار دارد آن جا بی مدد نمی شود مدد لازم است این حرف را هم نزنید که عمر ما کفاف نمی دهد عمر ما به بلندای قیامت بلند است با اجل هم عمر ما تمام نمی شود فقط مهلتمان از این منزل تمام می شود. ما مثل آن درختی می مانیم که اگر امسال به یک نهال جوانه زده قد کشیده چند تا شاخ و برگ آورده ودرخت یک ساله شده زمستان که اجلش فرا می رسد و می خوابد بهار دوباره ادامه ی مسیر می دهد دنباله ی راهش را می گیرد دوباره نمی خشکد نمی پوسد هیزم نمی شود در بهار دیگر جوانه از خاک می زند بهار دیگر ادامه ی راهش را می دهد دوباره می شود گیاه دوساله، دوسال که شد زمستانش رسید در بهار بعد ادامه ی آن مسیر را می دهد تا کم کم می شود آن درخت تناور پرشاخ و پر برگ و پر میوه؛ شما هیچ وقت خودتان را با دیگران مقایسه نکنید اولاً به هیچ کسی خوش به حالش نگویید ثانیاً چون اگر کسی حسرت کسی را بخورد بگوید خوش به حالش چه قدر مثلاً موفق است چه قدر پیش می رود این خوش به حالش گفتن شرک است هیچ وقت نباید حسرت کسی را بخورید غبطه با خوش به حالش درست نمی شود غبطه را می توانید بخواهید غبطه این است که فلانی این قدر دارد سعی می کند این قدر دارد زحمت می کشد من یک دهم آن را در زندگی پیاده کنم اوروزی دو تا کتاب می خواند من ماهی دوتا کتاب بخوانم یک برنامه برای خودم بگذارم این می شود قبطه به خصوص این که در مدارج کمال هم گفتند سعی کنید هر وقت می خواهید خوب پیش بروید روی بعد علمی اش بیش تر سرمایه گذاری کنید تا روی بُعد عبادی آن پیامبر  صلّی الله علیه وآله وسلّم  به امیر المؤمنین a می فرمایند :یا علی وقتی همه ی مردم دنبال عبادت بیش تر هستند تو دنبال علم آموزی باش چون این جلو ترین راه است این سبقتی است که هیچ کس به گرد پایت نمی رسد حالا قبطه این است که ما مسیر زندگیمان را عوض کنیم یعنی برنامه ریزی کنیم که اگر به آن سرعت هم نمی توانیم برویم به قدر وسعمان پیش برویم ولی بنشینیم و با خوش به حالش سپری کنیم جز این که غصه ی ما را بیش تر کند جز این که درجه ی ما را پیش خودمان پایین تر بیاورد و از ارزش ما کم کند وجز این که حسرت بخوریم ای کاش من هم مثل او بودم این خودش شرک است به ما گفتند هیچ وقت خودتان را با هیچ کس مقایسه نکنید بلکه سعی کنید شما هم به قدر وسع خودتان قدم بردارید

و دعا کنید یعنی همیشه دعای تان این باشد

« اللهم اخرجنی من ظلمات الوهم و الهمنی بنور الفهم اللهم افتح ابواب رحمتک ونشرعلی خزائن علومک برحمتک یا ارحم الراحمین » این دعای همیشگی تان باشد یعنی خدایا دربهار دیگر به من پر آبی عنایت کن که به جای این که شاخه ی خشک سالی زده ی کویر دیده ی من که به زحمت تک و توک جوانه زده در بهار بعدی سبز و خرم شود .  

پرسش سی وسوم:  کدام علم ؟

پاسخ: دو نوع علم داریم« العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء».[2] یکی علم است و دیگری سواد است و علومی هم که یاد می گیریم دو گونه هستند علوم فریضه و علوم فضیلت علوم فریضه که یاد گیری اش واجب است مثل نماز که همه ی واجبات است و همان علم اعتقادات و علم اخلاق است این ها علوم فریضه و واجب عینی هستند و دیگری علوم فضیلت است که علوم فضیلت واجب کفایی هستند یعنی باید جامعه به حد کفایت از صاحبان این علوم داشته باشند .

پرسش چهارصدو نود و پنجم:  معنای« إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً» چیست؟

این که امانت داری را خداوند به انسان سپرد و انسان از ریشه ی انس می اید گفتیم که انسان « إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً »[3] است     « ظَلُوماً »  به معنای بسیار نور پذیر و « جَهُولاً»  به معنای بسیار علم پذیر است مراد هم این هست که هیچ کس امانت داری را نمی پذیرد فقط انسان می پذیرد چرا ؟ چون انسان فاکتورش را دارد ولی آن هایی دیگر ندارند( به عدم ملکه ).

و این علم و نور را باید از کجا بگیریم؟ روزی علم و برای رسید به علم را قرآن می فرماید: « قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ »[4] می فرماید:«تَعالَوْا »یعنی بالا بیایید تعالی پیدا کنید بالا بیایید بالا بیایید تا بتوانم به شما بگویم حرام چیست و حلال چیست تا وقتی که شما به زمین چسبیده اید و زمین سنگین تان کرده است پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم     که سهل است خود خدا هم بیاید  به شما بگوید حلال و حرام چیست کار خودتان را می کنید تا وقتی که شما « اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْض»[5] زمین شما را زمین گیرتان کرده و آب و دانه از زمین می جویید و مثل مرغ خانگی شده اید دیگر شما بال پریدن ندارید و جیفه خوار دنیا شدید جیفه یعنی مردار، مردار خوار دنیا شدید لذا می فرماید:« قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ » کمی بیایید بالاتر، علم پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم     در شما اثر می کند علم امام در شما اثر می کند حرف قرآن در شما اثر می کند اگر می بیند قرآن می خوانید و می روید و هیچ باری نمی بندید هر چه بگویند از قرآن تفسیر بگویند ترجمه بگویند مفاهیم بگویند هیچ اثری در زندگی شما ایجاد نمی شود و گوش ما ظرف و وعاء قرآن نمی شود علم وحی نمی شود این به خاطر این است که زمین گیریم زمین گیر نفسیم زمین گیر و پا سوز دنیا هستیم جیفه خوار دنیاییم.

 لذا قرآن و تعلیم نبوی و هشدار علوی مرام و سیره ی فاطمی سلام الله علیها هیچ کدام این ها در ما غیرت و جوششی ایجاد نمی کند که بفهمیم و بگوییم چون خانم فاطمه سلام الله علیها این طور زندگی می کرد پس ما هم این طور زندگی می کنیم.

 امام زمان aفرمودند:« و فی ابنة رسول الله ص لی أسوة حسنة»[6] من از فاطمه سلام الله علیها درس ها گرفتم فاطمه سلام الله علیها برای من امام زمان a درس ها داشت پس ببینید درس گرفتن و الگو گرفتن کاری ندارد چه کسی باشی امام زمان aهم که باشید از خوب می توانید الگو بگیرید ولی اگر خوب نباشید با امام زمان aهم باشید الگو نمی گیرید با حضرت زهرا سلام الله علیها هم اگر زانو به زانو بنشینید یا شانه به شانه راه برویم باز هم الگو نمی گیریم چون «تَعالَوْا » در کار ما نیست.

 حالا چرا دختر پیامبر الگوی حسنه برای امام زمانa است یکی به خاطر این که دختر پیامبر الگو گیر و الگو بردار خوبی است چون الگو بردار خوبی است پس الگوی خوبی هم می تواند باشد یعنی وقتی فاطمه سلام الله علیها می خواهد فانی بشود ذوب بشود و پیامبر را پسندیده و می خواهد مثل پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم       بشود همه چیزش مثل پیامبر می شود به شاکله ی پیامبر در می آید غیر از حضرت زهرا سلام الله علیها خیلی ها با پیامبر بودند عایشه هم با پیامبر بود ولی عایشه می گوید:« ما رأیت أحدا أشبه سمتا و دلا و هدیا برسول الله فی قیامها و قعودها من فاطمة بنت رسول الله ص»[7]  شبیه تر از فاطمه سلام الله علیها به پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم       در راه رفتن، آرامش، وقار، سیرت، سخن گفتن، ایستادن و نشستن ندیدم».

چون ذوب شده در پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم       لذا امام زمانa می فرماید الگوی خوبی است. کسی که خوب می تواند امانت داری بکند در انتقال رفتار می تواند امین باشد و قابل اعتماد باشد در پذیرفتن.

 پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم       به سلمان فرمودند:« یا سلمان ابنتی فاطمة ملأ الله قلبها و جوارحها إیمانا إلى مشاشها تفرغت لطاعة الله‏»[8]

 « ای سلمان خداوند قلب و اعضای فاطمه سلام الله علیها را تا سر نرمی استخوان های فاطمه سلام الله علیها پر از ایمان کرده که برای عبادت خداوند خود را از همه چیز فارق می سازد» از همه چیز یعنی وقتی پای عبادت مطرح می شود دیگر تمام ظاهر و باطن همان طور که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم       می فرماید:« سَجَدَ لَکَ سَوَادِی وَ خَیَالِی »[9] همه ی سیاهی و سفیدی و پوست و مو و مخ مغز و استخوان و رگ ها واعصاب من در مقابل تو سجده کرده می فرماید همین درک و همین مقام را فاطمه دارد.

 پس با این حرف امام زمانa می فرمایند: بدون الگو نمی شود بی الگو و راهنما نمی شود راه را پیدا کرد.

 بگردید و الگو پیدا کنید می فرمایند: من فاطمه سلام الله علیها را توصیه می کنم خودم هم از فاطمه سلام الله علیها الگو می گیرم و به هر کس هم که الگوی رفتاری خوب می خواهد فاطمه سلام الله علیها را توصیه می کنم و تازه با این حرف امام زمانa می فرماید منتظرین من هم کسانی هستند که فاطمه سلام الله علیها الگوی آن ها است یعنی اگر ظهور امام زمانa این همه سال طول کشیده چون امام زمان منتظر ندارند وقتی می فرماید فاطمه سلام الله علیها الگوی من است نمی فرماید چون مادر من است چون جد من است می فرماید چوم دختر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم       است پس دختر پیامبر بودن فاطمه سلام الله علیها از فاطمه سلام الله علیها یک الگوی تام و تمام برای تمام احاد امت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم       درست می کند پس منتظر حقیقی آن کسی است که مثل امام زمانش این الگو را پذیرفته باشد پسندیده باشد.

 مطالعه کنید بروید پیدا کنید شخصیت حضرت زهرا سلام الله علیها را بخوانید ببینید که ایشان چه طور شخصیتی دارند هجده سال که بیش تر ایشان عمر نکردند پس معلوم می شود که خوب بودن عمر طولانی هم لازم ندارد می تواند به طرفه العینی اتفاق بیفتد می شود یک انقلاب اتفاق بیفتد در درون هر کسی می شود یک توبه اتفاق بیفتد و کسی بیدار شود و توبه کند و بعد از آن دنبال یک الگوی خوب بگردد.

 

 



[1] - الحشر :  19

[2] - مصباح‏الشریعة /16 /الباب السادس

[3] - الأحزاب :  72

[4] - الأنعام :  151

[5] - التوبة :  38

[6] - الغیبةللطوسی / 285   

[7] - بحارالأنوار / 37 / 71    باب 50- مناقب أصحاب الکساء و فضلهم

[8] - المناقب / 3  / 337    فصل فی معجزاتها ع .....  ص : 336

[9] - بحارالأنوار / 95 /416    باب 30

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد