حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

« به مناسبت عیدبزرگ مبعث »

 « به مناسبت عیدبزرگ مبعث »

قرآن حیّ است

« بسم الله ا لرحمن ا لرحیم »

          وبه نستعین انّه خیرناصرٍومعین وصلَّی الله علی سیِّدنامحمّدٍوآله طیّبین الطّاهرین سیّمابقیّة الله فی الارضین ولعن دائم علی اَعدائهم اَجمعین من الآن الی لقاء یوم الدین

بسم الله الرّحمن الرّحیم* ا لم* تلک ایات الکتاب الحکیم* هدیً ورحمهً للمحسنینَ*(سوره ی مبارکه ی لقمان آیه 1-3)

قرآن درجایگاه های مختلفی، خودش رادرغالب کتاب برای ما معرفی می کند ، و ویژگی هایی برای این کتاب ازجهت چینش آیات وترتیب سوره ها ،وخاصیت این نظم کتابی را این طور بیان می کند: تلک ایات الکتاب الحکیم* هدیً ورحمةً للمحسنینَ* در اکثرسورهایی که صدر آنها عمدتا ًبا حروف مقطعه شروع شده وهمچنین درسوره ی مبارکه ی بقره هم قرآن خودش را بعدازحروف مقطعه به صورت کتاب معرفی می کند؛ وهر بار یک جلوه ای از جلوه های این کتاب را بیان می کند. بلکه یکی از ابعاد وجودی این کتاب را بیان می کند.

می فرماید : ذلک الکتابُ لا ریب فیه*(سوره ی مبارکه ی بقره آیه2) یعنی وضعیت کتابی قرآن این چنین است که هر گونه شک و تردیدی را با آن مقابله می کند و چنان یقین ایجاد می کند که مجالی برای ریب و شک در مفاهیم قرآن باقی     نمی گذارد و بعد در ادامه می فرماید هدیً للمتقین2* قرآن یک نحوه هدایت ویژه و مخصوص برای پر هیز کاران است.

در این آیه 3 سوره ی مبارکه ی لقمان هم می فر ماید: هدیً و رحمهً للمحسنین*یعنی یک نحوه هدایت ویژه ومخصوص برای محسنین است.

 درست است که قرآن که هدیً للناس*(سوره ی مبارکه ی بقره آیه185) است، همه ی مردم را هدایت می کند آن هم   نحوه ی هدایت عامِ قرآن برای همه ی مردم است ، ولی وقتی خاص بیا ن می کند می فرماید: هدیً للمتقین، هدیً للمحسنین یعنی یک نحوه هدایت خاص برای اشخاص خاص دارد که شاید همه ی مردم به عام بودن خودشان وقتی قرآن را مطالعه می کنند از قرآن هدایت می پذیرند امّا باآن هدایتی که محسنین و متقین ازقرآن می گیرند و قرآن آنها را مورد لطف و مرحمت قرار می دهد خیلی متفاوت است.

 هر کسی بخواهد می تواتند سراغ قرآن بیاید، رخصت برای همه هست با کتاب های دیگرفرق می کند چون پیش تر ازاین کسی نمی توانست کتاب تورات و انجیل رابخواند، جز مؤمنین به آن کتاب و اهل آن کتاب وجز یهودی ها و مسیحی ها اشخاص دیگر حق به دست گرفتن و خواندنش را نداشتند ولی ما قرآن را عرضه کردیم و قرآن ، آزادانه در بازار ها به   همه ی ملل و نَحَل عرضه شد وگفتیم بیایید این کتاب مارا بخوانید بلد هستید بروید شبیه آن را بیاورید. بلد هستید بفهمید؟ بلد هستید بروید عمل کنید؟ هر کاری بلد هستید بروید با این قرآن بکنید ولی نمی توانید هرگزنظیرش را بیاورید ؛ با تحدّی قرآن آنها هم یک جرأتی به خودشان دادند ، کتاب هایشان را آوردند در بازار که بیایید شما هم انجیل مارا بخوانید، عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد. اگر ما هر چه هم می گفتیم انجیل تحریف شده و درانجیل دست رفته و این انجیل آن کتاب آسمانی نیست ، واین کتاب انجیل تحریف شده است آنقدرتأثیر نداشت امّا وقتی که عرضه شد و خوانده شد وقتی فراوان دست مردم آمد  حتّی بچّه ها هم وقتی می خواندند به بعضی عبارتهایش می خندیدند امّا در حالی که قرآن را   ذوی الا لباب یا اولواالالباب ، وخرد مندان می خوانند از هر فرقه ای که باشند هر چه عالم تر و پیشرفته تر و وارسته تر باشند در برابرعلم قرآن ، در برابر قرآن بیشتر زانوی ادب و تواضع به زمین می زنند و تسلیم می شوند و می گویند این کلام ، کلام بشری نیست کلام الهی است و خداوندی است معلوم است که ما فوق بشری و ملکی، بلکه ما فوق ملکوتی است اما انجیل را هر کس بخواند می خندد !.حضرت موسی علیه السّلام را که ما بوسیله ی قرآن می شناسیم ولی در تورات تحریف شده جناب حضرت موسی علیه السّلام رابقدری سفیه جلوه داده اند ، یا حضرت عیسی علیه السّلام راکه ما بوسیله ی قرآن می شناسیم خداوند می فرماید که او کلمه است در انجیل جناب حضرت عیسی علیه السّلام را این قدر فرو مایه مطرح و جلوه داده اند .!  آیا این دوبزرگوارآنگونه اند که درتورات وانجیل است؟ این قدر صفات بشری پست ، وپست تر از بشربه مقام این دو پیامبری که برگزیده خدا  است نسبت داده اندو در کتاب های آن ها مطرح است که هیچ عالمی در برابرانجیل وتورات زانوی تعلیم به زمین نمی زند الا این که از اوّل درفکر این ها تبلیغ کرده اند که هر کس به انجیل کافر شود کافر است و دوزخی، تا از ترس جهنم ، انجیل خوانده شود امّا آنها به هم می گویند بیایید قرآن را بخوانیم و به هم قول می دهند که تاثیر دینی نگیرند تابروند از بهره های علمی قرآن بهره برداری کنند ولی خوب چه می شود کرد که قرآن بر دلها نفوذ می کند همان طور که می دانید در صدر اسلام مشرکین صورت شان را می پوشاندند سران مشرکین سران قوم می آمدند مخفیانه پشت دیوار خانه ی پیامبرصّلی الله علیه وآله وسلّم می نشستند تا صبح به تلا وت پیامبر صّلی الله علیه وآله وسلّم گوش می کردند و حظ می بردند صبح که هوا روشن می شد و می خواستند بروند همدیگر را می دیدند و بعد همدیگر را سرزنش می کردند و می گفتند که تو این جا چه کار می کنی آن یکی می گفت که تو خودت این جا چه کار می کنی بعد به هم قول می دادند که بیایید مسلمان نشویم و قرآن در ما اثر نکند ولی این لذت شنیدن قرآن را از دست ندهیم هرشب با هم می آمدند دور هم می نشستند کنار هم به دیوار خانه تکیه می کردند تلاوت قرآن پیامبر صّلی الله علیه وآله وسلّم را می شنیدند صبح که بلند می شدند بهم تأکید می کردند که این سحر است این جادو است این مجنون است و بعد می رفتند ، الان هم همین طور است ما قرآن را به همه ی دنیا عرضه  می کنیم؛ آن ها هم به هم قول می دهند، که بیایید مسلمان نشوید، ولی قرآن را   بخوانید و بهره های علمی آن را جنبه ها ی علمی آن را آن حرف های مگویی که توی هیچ جای دیگر پیدا نمی شود را آن اسرار وجودی که هیچ علمی نتوانسته ثابت کندولی این جا هست آن ها را پیدا کنید کشف کنید ثبت کنید به نام خودتان و به عالم منتشر کنید و آنها این کار را می کنند.  لذا می فر مایند برای همه ی اهل دنیا هدایت است ولی برای محسنین یک هدایت ویژه و خاصی است که نصیب هر کس    نمی شود شرطش هم محسن بودن است اگر محسن شوید ، جزء محسنین بشوید بعد قرآن بخوانید از آن لحظه ای که قدم در جرگه ی محسنین گذاشتید آمدید در خیل محسنین عضو شدید قرآن با شما جور دیگری حرف می زند و نحوه ی دیگری به شما رخ می نمایاند و حقیقتش را به شما عرضه می کند وقتی هم که می فهمید و می گیرید؛ چنان در خودتان مستی و لذّتی از این انس وارتباط باقرآن احساس می کنید که هیچ چیزی را برای توصیفش پیدا نمی کنید هیچ لفظ و واژه ای را پیدا نمی کنید که توصیف کنید که از قرآن چه چیزی  گرفته اید همین قدر می توانید بگویید که هر چه دارم از قرآن دارم ، شنیدید بعضی ها توصیف که می کنند می گویند که هر چه دارم از قرآن دارم حتی باحسرت یاد می کنند که چقدر دیر آمدیم سراغ قرآن ، جناب مرحوم صدر المتألهین وقتی که تبعید شد، به او اجازه ندادند که دیگر درس و بحثی داشته باشد او بعد از این که اسفار را نوشت بعد از این که کتاب های دیگر را نوشت آمد سراغ تفسیر قرآن در کتاب مفاتیح الغیب ایشان با حسرت یاد می کند می گوید دلم می سوزد از این که چرا اینقدر دیربه سراغ تفسیر قرآن آمدم،  او حافظ قرآن بود و به هر حال علم خود را از قرآن گرفته بود اما وقتی می آید سراغ تفسیر قرآن و قرآن را تفسیر می نویسد می گوید هیچ جوری نمی توانم این حسرتم را بیان کنم که چرا این قدر دیرمن با قرآن آشنا شدم و اگر عمر دوباره ای خدا به من می داد از اوّل به جای هرعلم و درس و بحثی یکسره سراغ قرآن می رفتم و همه ی عمرم را برای فهم بیشتر قرآن سر مایه گذاری می کردم این هدیً للمحسنین است ولی چه چیزی از قرآن نصیبش شده است را نمی تواند بگوید نمی تواند توصیف کند این همان حلوای لن ترانی است که تا نخورید نمی دانید واگر هم بخورید نمی توانید توصیف کنید فقط می توانید بگویید بچش تا بفهمی من چه می گویم ولی هیهات کو کسی که رخصت این چشیدنی را داشته باشد که اوحدی و برتر ها چشیدند هر کسی چنین رخصتی را ندارد لذا خداوند  می فر ماید : برای محسنین یک جور هدایت مخصوص است غذای مخصوص مال آنهاست یک جا می فر ماید برای متقین هم یک نوع هدایت مخصوص است یعنی در هرمر تبه ای که قرار بگیرید قرآن برای شما یک مائده ی انحصاری دارد که فقط اهلش توان چشید نش را دارند، نه اِذن چشید ن آن را چون اذن چشیدن مال همه است ولی همه نمی توانند بچشند هر کسی در مرتبه ی خودش می تواندازآن بهره ببرد. آیا برای محسنین فقط هدایت است؟نه هدایت توأم بارحمت یک هدایت سرشار از یک مهربانی مخصوص خداوندی هدایتی چنان لطیف و غرق در رحمت که محسنین را، در آن راهی که انتخاب کردند ثابت قدم و محکم تر می کند و در نتیجه آنها را درطی این وادی مصمم تر و حمایت بیشتری و پشتیبانی بیشتری رابرایشان ارائه می دهد پس اگر می خواهید بدانید آن ها از هدایت رحمانیه قرآن چه می چشند باید محسن بشوید ؛ وقتی می فرماید هدیً للمتقین در رابطه با متقین نمی گوید هدیً و رحمةً للمتقین آن جا می گوید هدایت مخصوص قرآن برای متقین است یک جا می گوید هدیً للناس*(سوره ی مبارکه ی بقره آیه185)ولی همان اوّل قرآن که می خواهد توصیف کند کانّه می گوید متقی باش تا قرآن برای تو کتاب هدایت شود متقی نباشید قرآن برای تو کتاب ضلالت می شود. چطور قرآن  می گوید عده ی کثیری با آن هدایت می شوند عده ی کثیری با آن گمراه می شوند متقی نباشید قرآن بخوانی قرآن سبب گمراهی شما می شود . در سوره ی مبارکه ی بقره می فر ماید ذلک الکتاب اولاً کتاب است ثانیاً لا ریب فیه کتابی است که شکی درآن راه ندارد ثالثاً هدیً للمتقین یعنی این کتاب مخاطبش را تعیین می کند موضوعش را هم بیان می کند که به درد چه سنی و چه گروهی،چه اقشاری می خورد طبقه بندی دارد می فر ماید : اگر متقی نباشید قطعاً منافقید . اگر قرآن خوان باشید وکافرهم نباشید یا متقی هستید یا منافق تعارف هم ندارد شق سوّمی هم در این بین نیست ؛ متقی هدایت می پذیرد درباره ی کافران میفرماید : اِنّ الّذینَ کفرواسوآءٌ علیهم ءَاَنذرتهم اَم لم تنذرهم لا یؤمنون *(سوره ی مبارکه ی بقره آیه 6) کافر را از اوّل مُهر باطل رویش می زند و کنار می گذارد ، بعد می گوید شما که دارید قرآن می خوانید از دوحال خارج نیستید ، یا متقی هستید ویا منافق، تعارف هم ندارد اگر متقی هستید مشمول الّذین آمنوا وهدیً*(سوره مبارکه ی النحل آیه 102) ویهدی به کثیراً*( سوره مبارکه ی البقره آیه26) هستید و اگر متقی نباشید منافقید مشمول یضِّل به کثیراً*(سوره مبارکه ی البقره آیه26) هستید . هر دو با قرآن سر کار دارند امّا آنها گمراهی می گیرند این ها هدایت می گیرند منتها می فرماید اگر در زمره ی متقین بودید برای متقین که هدایت شده اند طبقه بندی ورتبه بندی هم وجو د دارد در رتبه ی محسنین یک هدایت خاصی یعنی هدایت رحیمانه توأم با رحمت است امّا برای متقی تنها هدایت نصیبش می شود نه آن هدایت رحیمانه ای که چشم ببندد روی خطا ها و با مروا کراماً رفتار بکند 

پس قرآن هم معلّم است هم طبیب است هم مربّی است هم شافی است هم نور است هم ذکر است هم حیات است هم زنده است هم زندگی بخش یعنی هم حیّ است هم حیات وهم محیی است 

 

« متن پیاده شده از نوار سخنرانی سرکار حاجیه خانم اثنی عشری توسط طلاب  » 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد