مراحل اخلاق در قرآن کریم
حضرت آیة الله جوادى آملى
بحث اربعین گیری
به تعبیر لطیف محقق طوسى «پارسى اخلاص، ویژه کردن باشد» (1) ; یعنى، انسان قلبش را مخصوص حق کند تا احدى جز «مقلب القلوب» در حرم دل او راه نیابد و البته اگر انسان محب شود، صحنه نفس را براى محبوب، خالص مىکند; چون مىداند که محبوب با مبغوض، جمع نمىشود.
کسى که کارى را هم براى خدا وهم براى غیر خدا انجام دهد، خدا آن کار را نمىپذیرد; زیرا دین کما و کیفا مخصوص خداست. قرآن کریم در مورد کمیت مىفرماید:
«و له الدین واصبا» (2) .
«واصب» به معناى پر، تام، جامع و کامل است و آیه شریفه بدین معناست که مجموعه دین را خدا تنظیم مىکند و بنابراین، همه قوانین و مقررات باید از راه وحى تدوین شود و حتى کلمهاى از آن کم و یا بر آن افزوده نشود; در نتیجه حذف هر چیزى به نام نسخ و نیز اثبات هر چیزى به عنوان شریعت نو باید از راه وحى باشد.
در باره کیفیت نیز مىفرماید:
«الا لله الدین الخالص» (3)
فقط به نام و یاد خدا باید این مجموعه را فهمید و به آن عمل کرد و آن را به دیگران آموخت.
بنابراین، تنها کسانى متدین واقعى و دیندارند که مخلص باشند. از اینروخداى سبحان مىفرماید:
«و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء» (4)
مردم هیچ ماموریتى ندارند جز این که دستورهاى دین را مخلصانه براىخدا انجام دهند; یعنى فهمشان و عملشان براى خدا باشد و محصول اخلاص نیز لقاى بهشت است. امام صادق (علیهالسلام) مىفرماید:
«من قال لا اله الا الله مخلصا دخل الجنة و اخلاصه ان تحجزه لا اله الا الله عما حرم الله عزوجل» (5)
و برتر از آن نیز «لقاء الله» است:
«فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعبادة ربه احدا» (6)
کسى که امید لقاى حق دارد و مشتاق جمال و جلال الهى است، باید مؤمن باشد و عمل صالح انجام دهد و در کار خود، چه در بخش اعتقاد و چه در بخش عمل شرک نورزد.
معناى «لقاء الله» این نیست که انسان تنها بعد از مرگ، جمال الهى را مشاهد مىکند; بلکه قبل از مرگ نیز مىتواند شاهد جمال الهى باشد و فیضهاى خاص او را دریافت کند و کلام رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم:
«من اخلص لله اربعین صباحا فجر الله ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه» (7)
ناظر به همین بخش است. کسى که چهل شبانه روز با اخلاص عمل کند، خداوند چشمههاى حکمت را در قلب او مىجوشاند و بر قلم و زبانش جارى مىکند و در حقیقت، این شخص، علم الهى را ملاقات و اسمى از اسماى حسناى حق را مشاهده مىکند و البته مراحل برتر ممکن ستبعد از مرگ حاصل شود.
اولیاى دین براى دستیابى انسانها به رهآورد سیر و سلوک و بهره مندى از نتایج اخلاص راههایى را به ما ارائه کردهاند که بهترین آنها «اربعین گیرى» یا «چله گرفتن» است و منظور از اربعینگیرى این نیست که انسان، چهل روز از مردم و کار اجتماعى، جدا شود; بلکه مقصود این است که چهل روز از ما سواى خدا جدا شود و با این که مشغول کار است، آن را جز به دستور خدا و براى رضاى او انجام ندهد.
در حدیث مزبور رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: کسى که چهل شبانهروز، با اخلاص در راه خدا قدم بردارد، خداى سبحان چشمههاى حکمت را از قلب او بر زبانش جارى مىکند. حرفهاى صحیح و نو از قلم و زبان او شنیده و استفاده مىشود و نو آوریهاى زیادى دارد که در کتابها و سخنان دیگران نیست; چون این چشمه جوشان حکمت در دلهاى دیگران نیست.
«اربعین گرفتن» به این معنا نیست که انسان چهل شبانهروز، کوشش کند تا به مقام اخلاص برسد و نیز به این معنا نیست که چهل شبانه روز، یکسان، همه کارها را با اخلاص براى خدا انجام بدهد، بلکه برداشت اولى از نصوص اربعینگیرى این معناست که او چهل شبانه روز، همراه با حصول اخلاص است; یعنى شخص در چهل شبانه روز با اخلاص همراه است و اگر چهل شبانه روز، همه کارها را با حد معین از اخلاص انجام بدهد، مستلزم توقف و سکون در اخلاص مىشود; بلکه معنایش آن است که انسان، چهل شبانه روز در درجات چهلگانه خلوص حرکت کند; زیرا اخلاص درجاتى دارد. بنابراین، اخلاص روز اول، ابتدایىترین و اخلاص روز چهلم، عالیترین درجه اخلاص است.
غرض آن که در معناى حدیث اربعینگیرى سه احتمال مىرود که تنها معناى سوم صحیح است:
1. در مدت چهل شبانه روز اصلا خلوص حاصل نباشد و فقط بعد از چهل روز، پدید آید.
2. از ابتدا تا پایان اخلاص باشد، لیکن در حد خاص و بدون افزایش.
3. خلوص در همه این چهل شبانه روز حاصل باشد، ولى تکامل روزافزون داشته باشد.
کسى که چهل شبانه روز در مراتب چهلگانه خلوص قدم بردارد، فیض علمى حق که دائمى است، از قلب او خواهد جوشید. که ذات اقدس خداوند مىفرماید:
«الم تر ان الله انزل من السماء ماء فسلکه ینابیع فى الارض» (8)
خداوند آب را در زیر زمین با راهنماییهاى خاص خود، جارى مىکند و هر جاى مناسبى از زمین شکافته شود، آب به صورت چشمه و چاه از آن جا مىجوشد. علومى که مربوط به ارواح و نفوس است، نیز چنین است. رگهها و راههاى تشخیص فجور و تقوا در زمینه دلهاى آدمى با هدایتخداى سبحان حرکت مىکند و این چشمهها جوشان است; اما اگر کسى با خیالهاى باطل یا کارهاى ناروا یا رین و چرک، مجارى و روزنهها را ببندد:
«کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون» (9)
در آن صورت این علوم فطرى دفن مىشود و جوششى ندارد، ولى اگر کند و کاو کند و نگذارد در زمینه دل او تیرگى راه پیدا کند، آنگاه دست و زبان او همانند چشمه خواهد بود و از آنها علوم فطرى که همان الهام تقواست، خواهد جوشید.
در این صورت، چنین انسانى سخنان عالمانه و مؤثرى دارد و از زبان و قلم او حکمت نظرى مىجوشد، چنانکه از دست و قدم چنین انسان خیرى کارهاى خیر و حکمت عملى نشئت مىگیرد.
تذکر: درباره حدیث مشهور:
«من اخلص لله اربعین صباحا...»، اشاره به دو نکته سودمند است:
1. حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در این حدیث فرمودند: «اربعین صباحا» و نفرمودند: «اربعین مساء» یا «عشیة» ذکر کلمه صباح در این حدیثشریف بدین معناست که انسان سالک به سوى خدا، باید تصمیم را از شب بگیرد و سفرش، را مانند سفرهاى ظاهرى، ازصبح شروع کند و این نکته با معارفى که قرآن کریم در باره شب و برکات آن به بشر آموخته نیز، هماهنگ است; نشئه شب از نظر قرآن کریم براى کسب «پایگاه محکم» و «سخن مستحکم» مناسبتر است:
«ان ناشئة الیل هى اشد وطئا و اقوم قیلا» (10) .
2. گرفتن اربعین و چهل روز مواظبت و پرهیز از حرام و مکروه و انجام دادن واجب و مستحب، اگر براى جوشش و ریزش چشمههاى حکمتباشد، اخلاص نیست و «مشوب» است و در حقیقت، آن شخص مانند گدایى است که به «شرط مزد»، کار کرده است و بنابراین، او مخلص نیست، بلکه اجیر و مزدور است.
بر همین اساس اگر کسى درس بخواند تا حکیم شود، درسش با اخلاص همراه نیست و این از قبیل
«حسنات الابرار، سیئات المقربین» (11)
است. اسوههاى سلوک در ابتدا به انسان گویند: کسى که براى دستیابى به شهرت و مال درس بخواند، مخلص نیست و این سخن حق است; اما معرفت دقیقترى که پس از آن مىآموزند این است که اگر کسى براى این که عالم ربانى و خدمتگزار خلق بشود و مردم را از ضلالتبرهاند و خودش با انبیا (علیهم السلام) محشور شود درس بخواند، او نیز مخلص نیست: «ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا»! او باید علم را تنها براى رضاى خدا فرا بگیرد; در این صورت خداوند هم، توفیق تبلیغ و ارشاد را نصیب او خواهد کرد و چون عالم ربانى شده با انبیا و اولیا محشور مىشود.
از این برتر، آن است که نه تنها تحصیل علم را وسیله براى آن هدف قرار ندهد، بلکه این مطلب را هم از خاطره خود بزداید که این خیلى دشوار است. در این صورت، صحنه با صفاى دل چنین عالم و متعلمى، خالص است. البته هر کارى چنین است. معناى اخلاص آن است که جز ذات اقدس خداوند چیزى ملحوظ و مشهود انسان سالک نباشد.
افراد زیادى تحت ولایتشیطانند، ولى خود را مخلص مىپندارند; مثلا، ما گاهى کارهاى خوبى مىکنیم، ولى هنگامى که آن کار را از ما مىگیرند و به دیگرى مىدهند، نگران مىشویم. معلوم مىشود ما کار خوبى را مىخواهیم که به ما ارتباط داشته باشد و از ما صادر شود، نه اصل کار خوب را و این، خطر بزرگى است و در این صورت ما خودخواهیم، نه خیر خواه. آنگاه در قیامت و هنگام نقادى، ما چون خیر را نمىخواستیم، خیر را به ما نمىدهند و در مقابل، همان خودخواهى را که مطلوب ما بود، به ما مىدهند که زمینه
«نار الله الموقدة التى تطلع على الافئدة» (12)
را فراهم مىکند و درون سوزى انسان آغاز مىشود.
پىنوشتها:
1. اوصاف الاشراف، ص 65.
2. سوره نحل، آیه 52.
3. سوره زمر، آیه 3.
4. سوره بینه، آیه 5.
5. توحید صدوق، باب ثواب الموحدین، ص 27.
6. سوره کهف، آیه 110.
7. بحار، ج 67، ص 249.
8. سوره زمر، آیه 21.
9. سوره مطففین، آیه 14.
10. سوره مزمل، آیه 6.
11. بحار، ج 25، ص 205.
12. سوره همزه، آیات 6 7.
با سلام و عرض ارادت خدمت شما عزیزان
و با تشکر از زحمات خالصانه شما
مطلالب این هفته بسیا پر بار بود و سر شار از عشق شما نسبت به امام حسن (ع) و خاندان پاک نبوت علیهم السلام
اجر شما با خداوند ارحم الراحمین
همدانی
با سلام خدمت شما . ممنون که به ما سر زدید ، باز هم ما را از لطف بی نهایت خود محروم نفرمایید
استفاده کردیم.تشکر.