حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

بحث ضرورت ولایت فقیه(شماره 5)

ما چله نشین شب یلدای حسینیم

ماتم زدگان غم عظمای حسینیم

ما غرق عزای پسر فاطمه هستیم

ما تا به سحر محو تماشای حسینیم

در طولانی ترین شب سال ، شب هفت اماممان حسین علیه السلام  و یاران با وفایش  رابیشتر از شبهای دیگر در ماتم ایشان به سوگ  می نشینیم

بحث ضرورت ولایت فقیه - شماره 5- 

 ( از کتاب  ولایت فقیه حضرت آیه الله جوادی آملی - حفظه الله  )

خلاصه  : در چهار شماره  قبل دیدیم که حضرت آیه الله فرمود ه بودند که ، «ولایت‏» واژه‏اى عربى است که از کلمه «ولى‏» گرفته شده است. «ولى‏» در لغت‏عرب، به معناى آمدن چیزى است در پى چیز دیگر. مقصود از واژه «ولایت‏» در بحث ولایت فقیه، آخرین معناى مذکور یعنى «سرپرستى‏» است.

 ولایت‏به معناى سرپرستى، خود داراى اقسامى است : ولایت تکوینى، ولایت‏بر تشریع، ولایت تشریعى

ولایت تکوینى ولایتى حقیقى است  که بازگشت این ولایت تکوینى، به «علت و معلول‏» است.  اما ولایت ‏بر تشریع و نیز ولایت در تشریع با دو قسم خود همگى ولایت‏هاى وضعى و قراردادى هستند . «ولایت‏بر تشریع‏» همان ولایت ‏بر قانونگذارى و تشریع احکام است

«ولایت تشریعى‏» یعنى نوعى سرپرستى که نه ولایت تکوینى است و نه ولایت‏بر تشریع و قانون، بلکه ولایتى است در محدوده تشریع و تابع قانون الهى که خود بر دو قسم است: یکى ولایت‏بر محجوران و دیگرى ولایت‏بر جامعه خردمندان.

بسیارى از افرادى که در ذم ولایت فقیه سخن گفته‏اند، توهم نموده‏اند که ولایت فقیه چیزى از سنخ ولایت این ابواب فقهى است و این، تصور نادرستى است; زیرا امت اسلامى، نه مرده است، نه صغیر، نه سفیه، نه دیوانه، و نه مفلس

قسمت 5-

ولایت فقیه، تفاوت اساسى با «ولایت‏بر محجوران‏» دارد; زیرا 1-  یکى مربوط به افراد ناتوان است و دیگرى مربوط به اداره جامعه اسلامى; یکى براى حفظ حقوق مردگان و سفیهان و محجوران و صغیران است و دیگرى براى اجراى احکام اسلامى و تامین مصالح مادى و معنوى جامعه اسلامى و حفظ نظام و کشور در برابر دشمنان و حفظ وحدت و تقویت‏خردمندى و دیندارى و کمال‏یابى.

  2- تفاوت دوم اینکه; ولى محجورین و ناتوانان، گاهى غیرمستقیم و به صورت تسبیب، و گاهى به صورت مستقیم و مباشرتا در امور آنان دخالت مى‏کند و از سوى آنان، امورشان را به اجرا درمى‏آورد ولذا آنان، «مورد کار» مى‏باشند نه «مصدر کار»(به استثناء حجرتفلیس و مانند آن) اما ولى جامعه خردمندان و امت اسلامى، با تقویت اندیشه و انگیزه، آنان را به حرکت و قیام براى خدا و تحقق ارزش‏هاى اسلامى دعوت مى‏نماید ولذا مردم، «مصدر کار» مى‏باشند نه «مورد کار» چنانکه هدف همه پیامبران الهى همین بوده است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط‏» (18) . قیام مردم به قسط و عدل، یکى از اهداف ولایت فقیه است که هر عاقل و خردمندى، آن را نیکو و بلکه ضرورى مى‏داند. در جامعه اسلامى، کارهاى شخصى را خود افراد خردورز انجام مى‏دهند و کارهایى که به اصل مکتب برمى‏گردد و یا جنبه عمومى دارد، والى مسلمین، آنها را به نحو مباشرت یا تسبیب انجام مى‏دهد.

بنابر آنچه گذشت، ولایت فقیه، نه از سنخ ولایت تکوینى است و نه از سنخ ولایت‏بر تشریع و قانونگذارى و نه از نوع ولایت‏بر محجوران و مردگان; بلکه ولایت مدیریتى بر جامعه اسلامى است که به منظور اجراى احکام و تحقق ارزش‏هاى دینى و شکوفا ساختن استعدادهاى افراد جامعه(اثاره دفائن عقول) و رساندن آنان به کمال و تعالى در خور خویش صورت مى‏گیرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد