حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

ضرورت ولایت فقیه (شماره 3)

ضرورت ولایت فقیه (شماره 3)

بر گرفته از کتاب : ولایت فقیه آیه الله جوادی آملی

خلاصه :در  دو شماره قبل صحبت ازولایت و معانی آن شده بود . گفتیم که «ولایت‏» واژه‏اى عربى است که از کلمه «ولى‏» گرفته شده است. «ولى‏» در لغت‏عرب، به معناى آمدن چیزى است در پى چیز دیگر. مقصود از واژه «ولایت‏» در بحث ولایت فقیه، آخرین معناى مذکور یعنى «سرپرستى‏» است.

 ولایت‏به معناى سرپرستى، خود داراى اقسامى است : ولایت تکوینى، ولایت‏بر تشریع، ولایت تشریعى

ولایت تکوینى ولایتى حقیقى است  که بازگشت این ولایت تکوینى، به «علت و معلول‏» است.  اما ولایت‏بر تشریع و نیز ولایت در تشریع با دو قسم خود همگى ولایت‏هاى وضعى و قراردادى هستند . «ولایت‏بر تشریع‏» همان ولایت‏بر قانونگذارى و تشریع احکام است  

شماره 3) : 

«ولایت تشریعى‏» یعنى نوعى سرپرستى که نه ولایت تکوینى است و نه ولایت‏بر تشریع و قانون، بلکه ولایتى است در محدوده تشریع و تابع قانون الهى که خود بر دو قسم است: یکى ولایت‏بر محجوران و دیگرى ولایت‏بر جامعه خردمندان.

ولایت‏بر محجوران; ولایت‏بر جامعه خردمندان

ولایت در محدوده تشریع، در قرآن کریم و در روایات اسلامى، گاهى به معناى تصدى امور مردگان یا کسانى که بر اثر قصور علمى یا عجز عملى یا عدم حضور، نمى‏توانند حق خود را استیفا کنند آمده و گاهى به معناى تصدى امور جامعه انسانى.

به عنوان نمونه; فرمایش رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم در واقعه غدیر خم: «الست اولى بکم من انفسکم‏» (6) ; «من کنت مولاه فعلی مولاه‏» (7) و همچنین آیاتى مانند «النبى اولى بالمؤمنین من انفسهم‏» (8) و «انما ولیکم الله ورسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکوة وهم راکعون‏» (9) ، بازگوکننده ولایت و سرپرستى و اداره امور جامعه اسلامى است و از سوى دیگر، آیاتى نظیر: «ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فى القتل‏» (10) و «واهله ثم لنقولن لولیه ما شهدنا مهلک اهله‏» (11) و «فان کان الذى علیه الحق سفیها او ضعیفا او لا یستطیع ان یمل هو فلیملل ولیه بالعدل‏» (12) ، درباره ولایت‏سرپرستى مردگان و سفیهان و محجوران است.

در فقه اسلامى نیز همین دو گونه از ولایت آمده است. ولایت‏بر جامعه، اعم از کشوردارى و قضاء و داورى، در مبحث جهاد و امر به معروف و نهى از منکر فقه مطرح شده است. همه فقیهانى که به فلسفه فقه اندیشیده‏اند، ضرورت والى براى جامعه را به روشنى درک کرده‏اند; مثلا فقیه بزرگوار، صاحب جواهر(ره)، در بخش امر به معروف و نهى از منکر، پس از طرح مساله جنگ و امر به معروف و نهى از منکر مى‏گوید: «مما یظهر بادنى تامل فی النصوص وملاحظتهم حال الشیعة وخصوصا علماء الشیعة فی زمن الغیبة والخفاء بالتوقیع الذی جاء الى مفید من ناحیة المقدسة وما اشتمل علیه من التبجیل والتعظیم بل لولا عموم الولایة لبقى کثیر من الامور المتعلقة بشیعتهم معطلة فمن الغریب وسوسة بعض الناس فی ذلک بل کانه ما ذاق من طعم الفقه شیئا» (13) .

آنچه این فقیه بزرگوار بر آن تاکید دارد، یک مساله عقلى است. وى پس از اندیشه در انبوهى از احکام اسلامى در زمینه‏هاى گوناگون حیات بشرى، به این نتیجه رسید که این احکام فراوان، به قطع، نیازمند متولى و مجرى است و در غیر این صورت، امور زندگى شیعیان در عصر غیبت ولى عصر(عج)، معطل مى‏ماند. وى براى تاکید بر این مساله مى‏گوید: کسى که در ولایت فقیه وسوسه کند، گویا طعم فقه را نچشیده و فلسفه وجودى دین و احکام آن را درنیافته است. ایشان در نهایت مى‏گوید: بعید است که فقیه جامع‏الشرایط، حق جهاد ابتدائى نداشته باشد (14) . صاحب جواهر(ره) در مبحث قضاء جواهر نیز همین مطالب را درباره گستره ولایت فقیه در عصر غیبت آورده است (15)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد