ضرورت ولایت فقیه : شماره 2-
بر گرفته از ( کتاب ولایت فقیه آیه الله جوادی آملی)
خلاصه شماره 1)مقصود از واژه «ولایت» در بحث ولایت فقیه، آخرین معناى مذکور یعنى «سرپرستى» است. ولایتبه معناى سرپرستى، خود داراى اقسامى است و باید هر یک توضیح داده شود تا روشن گردد که در این مساله، کدامیک از آنها موردنظر مىباشد.
ولایت تکوینى، ولایتبر تشریع، ولایت تشریعى
ولایتسرپرستى، چند سنخ است که به حسب آنچه سرپرستى مىشود(مولىعلیه) متفاوت مىگردند.
ولایتسرپرستى: گاه ولایت تکوینى است، گاهى ولایتبر تشریع است، و زمانى ولایت در تشریع.
ولایت تکوینى به دلیل آنکه به تکوین و موجودات عینى جهان مربوط مىشود، رابطهاى حقیقى میان دو طرف ولایت وجود دارد و ولایتى حقیقى است.
اما ولایتبر تشریع و نیز ولایت در تشریع با دو قسم خود همگى ولایتهاى وضعى و قراردادى هستند; یعنى رابطه سرپرستبا سرپرستى شده، رابطه على و معلولى نیست که قابل انفکاک و جدایى نباشد.
«ولایت تکوینى» یعنى سرپرستى موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینى داشتن در آنها; مانند ولایت نفس انسان بر قواى درونى خودش. هر انسانى نسبتبه قواى ادراکى خود مانند نیروى وهمى و خیالى و نیز بر قواى تحریکى خویش مانند شهوت و غضب، ولایت دارد; بر اعضاء و جوارح سالم خود ولایت دارد; اگر دستور دیدن مىدهد، چشم او اطاعت مىکند و اگر دستور شنیدن مىدهد، گوش او مىشنود و اگر دستور برداشتن چیزى را صادر مىکند، دستش فرمان مىبرد و اقدام مىکند; البته این پیروى و فرمانبرى، در صورتى است که نقصى در این اعضاء وجود نداشته باشد.
بازگشت این ولایت تکوینى، به «علت و معلول» است. این نوع از ولایت، تنها بین علت و معلول تحقق مىیابد و بر اساس آن، هر علتى، ولى و سرپرست معلول خویش است و هر معلولى، مولىعلیه و سرپرستىشده و در تحت ولایت و تصرف علتخود مىباشد.
از اینرو، ولایت تکوینى(رابطه على و معلولى)، هیچ گاه تخلفبردار نیست و نفس انسان اگر اراده کند که صورتى را در ذهن خود ترسیم سازد، ارادهکردنش همان و ترسیم کردن و تحقق بخشیدن به موجود ذهنىاش همان. نفس انسان، مظهر خدائى است که: «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» (1) و لذا هرگاه چیزى را اراده کند و بخواهد باشد، آن چیز با همین اراده و خواست، در حیطه نفس، موجود و متحقق مىشود. ولى واقعى و حقیقى اشیاء و اشخاص که نفس همه انسانها در ولایت داشتن مظهر اویند، فقط و فقط، ذات اقدس الهى است; چنانکه در قرآن کریم ولایت را در وجود خداوند منحصر مىکند و مىفرماید: «فالله هو الولى» (2) .
«ولایتبر تشریع» همان ولایتبر قانونگذارى و تشریع احکام است; یعنى اینکه کسى، سرپرست جعل قانون و وضعکننده اصول و مواد قانونى باشد. این ولایت که در حیطه قوانین است و نه در دایره موجودات واقعى و تکوینى، اگر چه نسبتبه وضع قانون تخلفپذیر نیستیعنى با اراده مبدء جعل قانون، بدون فاصله، اصل قانون جعل مىشود، لیکن در مقام امتثال، قابل تخلف و عصیان است; یعنى ممکن است افراد بشر، قانون قانونگذارى را اطاعت نمایند و ممکن است دستبه عصیان بزنند و آن را نپذیرند; زیرا انسان بر خلاف حیوانات، آزاد آفریده شده و مىتواند هر یک از دو راه عصیان و اطاعت را انتخاب کند و در عمل آن را بپیماید. در مباحث گذشته گفته شد (3) که تنها قانون کامل و شایسته براى انسان، قانونى است که از سوى خالق انسان و جهان و خداى عالم و حکیم مطلق باشد و لذا، ولایتبر تشریع و قانونگذارى، منحصر به ذات اقدس اله است; چنانکه قرآن کریم در این باره فرموده است: «ان الحکم الا لله» (4) .
«ولایت تشریعى» یعنى نوعى سرپرستى که نه ولایت تکوینى است و نه ولایتبر تشریع و قانون، بلکه ولایتى است در محدوده تشریع و تابع قانون الهى که خود بر دو قسم است: یکى ولایتبر محجوران و دیگرى ولایتبر جامعه خردمندان.
پیش از آنکه به بیان دو قسم ولایت تشریعى بپردازیم، یادسپارى این نکته ضرورى است که ولایت تشریعى با دو قسمش، همانند ولایتبر تشریع، مربوط به رابطه تکوینى و على و معلولى نیست، بلکه از امور اعتبارى و قراردادى است (5) ; البته ولایتبر تشریع، با یک تحلیل عقلى که ضمنا اشاره شد، به سنخ ولایت تکوینى برمىگردد; زیرا قلمرو ولایتبر تشریع، همانا فعل خود شارع است; یعنى او ولایتبر اراده تشریع دارد که از آن به «ارادةالتشریع» یاد مىشود نه «اراده تشریعیه».
سلام
از حضورتون در کلبه ی مجازیم ام ممنون و سپاسگزارم .
با دقت مبحث مربوط به ولایت فقیه را دنبال خواهم کرد . اما از یک سایت حوزوی توقع بیشتری غیر از شعار زدگی دارم . تبیین ولایت و به تبع آن ولایت فقیه می تواند در روشنگری اذهان جوانان نقش مهمی ایفا نماید . البته بگمانم شق دوم ولایت ، ولایت تکوین بر تشریع باشد .
بنده خیلی به نبادل لینک و این چیزها اعتقادی ندارم و شخصا هر وبلاگی رو مفید بدونم لینک می کنم . اینکار تکلیف متقابلی برای ایشان بهمراه ندارد . شما هم به جمع دوستان اضافه شدید .
یا علی
با سلام . ممنون که با دقت می خواهید ( می خواهید ) مطلب ضرورت ولایت فقیه را دنبال کنید . مشکل ما (مردم)عجول بودنمان هست در همه چیز . این (عجول بودن ) از یک طرف خوبه و از طرف دیگه بده، خوبه از این که خداوند خودش این صفت را در ما گذاشته و ما باید به نحو احسن از آن استفاده کنیم ، نه تنها شما ،بلکه همه ما عجله داریم تا همه چیز به زودی برایمان روشن و شود و ان شاء الله خواهد شد . و بد است از این جهت که استفاده نا صحیح از (عجله ) ما را به قضاوت بی جا می کشاند . نه تنها این حوزه بلکه تمام حوزه های دینی این مسئولیت مهم را نه حالا بلکه از بدو تولدشان انجام داده اند و خواهند داد . پس به امید فردایی بهتراز امروز
سلام - مطالب بسیار عالی و مفید هستن!
موفق باشید
با سلام - خوشحالیم از اینکه مطالب بتوانند برای همگی روشن و مفید باشند. البته برای فهمیدن این مطالب یه پیش نیاز لازمه که انشاءلله خواننده ها ی محترم خودشان به دنبال فهم آن خواهند رفت .