حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام

ویژه طلاب خواهران ( شرق تهران - میدان قیام - ( ۰۹۳۹۳۹۵۳۱۴۳ ) - ( غرب تهران - شهرک قدس )

اعلام خطر از سوی رهبر انقلاب

اعلام دوباره خطر نسبت به جریان روشنفکری که در بستر طبقه برخوردار بورژوازی رشد یافته است، از سوی رهبر انقلاب آن هم در جمع طلاب حوزه علمیه یک گزاره مهم را فراروی دلسوزان انقلاب می‌نهد. در واقع، انقلابیون و خصوصا حوزویان باید بدانند اگر فکری به حال زیربنای فتنه نکنند و صرفا به برخورد با روبنای فتنه دل خوش کنند، بار دیگر همین زیربنا، روبنای خود را بازتولید خواهد کرد و فتنه دیگری را خواهد پروراند؛ فتنه ای که بانیان آن لزوما وابسته سیاسی نیستند، بلکه این وابستگی فکری است که آنان را بدین سو می کشد. 

 

-رجا نیوز- 

ادامه ...




خطر مهمی که رهبر انقلاب به حوزه گوشزد کردند

رجا نیوز -  گروه سیاسی- محمد مهدی تهرانی: دیدار مقام معظم رهبری با طلاب فرصتی بود تا بار دیگر پرده از یک تهدید دیرین انقلاب اسلامی کنار زده شود و سخن از یک رسالت مغفول حوزه های علمیه و یک خطر جدی به میان آید؛ خطری که البته پیش از این نیز به اشکال مختلف گوشزد شده بود و انگار این بار مخاطبان خاص خود را پیدا می کرد.

به گزارش رجانیوز، رهبر انقلاب طی سخنان مهمی به موضوع "تکیه نظری و علمی نظام به حوزه های علمیه" اشاره کردند و رسالت نظریه پردازی در همه عرصه ها از جمله سیاست، اقتصاد، مدیریت، مسائل تربیتی و دیگر مسائل مطرح در اداره کشور را متوجه علمای دین یعنی کسانی دانستند که اسلام را می شناسند و متخصص این امر هستند.

سخنان ایشان بار دیگر به خطری که از ناحیه دانشگاه ها و علوم انسانی غربی احساس می شد، اختصاص داشت. ایشان در مهرماه سال گذشته و بعد از جریانات بعد از انتخابات نیز تاکید کرده بودند: «مبنای علوم انسانی غرب که در دانشگاه های کشور به صورت ترجمه ای تدریس می شود، جهان بینی مادی و متعارض با مبانی قرآنی و دینی است، در حالی که پایه و اساس علوم انسانی را باید در قرآن جستجو کرد.»

بعد از تاکیدات و سخنان ایشان بود که کمیته ای در شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست دکتر حداد عادل برای بازنگری در متون درسی تشکیل شد. آن روزها برآورد عالمان بر این بود که همان دشمنی که احساس خطر از ناحیه او انقلاب فرهنگی را در سال 57 کلید زد، به گونه ای دیگر طی این سال ها در پوشش علوم انسانی دانشگاهی جایگاه خود را پیدا کرده است و همان نگاه برخواسته از سکولاریسم و مادی گرایی در دروسی که دانشجویان می خوانند، سیران دارد و این دقیقا همان مسئله ای است که ناآرامی های اجتماعی و مشکلات سیاسی را نیز موجب می شود.

در واقع برآوردی که ایجاد شد و بعدها حتی امثال سعید حجاریان و تاجیک نیز در اعترافات خود بر درستی آن صحه گذاشتند این بود که فتنه بعد از انتخابات برونداد نقش آفرینی دشمن دیرینی انقلاب یعنی همان جریان روشنفکری و سکولاریته به مثابه یک مدل زندگی و یک مدل اداره اجتماع است.

این مسئله ای بود که آن روزها آیت الله مصباح یزدی نیز با یادآوری اعترافات برخی سران اغتشاشات بعد از انتخابات بر آن صحه گذاشت: «حوادث اخیر به روشنی ضعف علوم انسانی در دانشگاه‌ها را برملا کرد؛ چرا که تفکر براندازی نظام اسلامی محصول اندیشه اساتیدی است که از سالیان گذشته چنین تئوریسین‌هایی راتربیت کرده‌اند.»

این مفهوم دقیقا همان چیزی بود که رهبر انقلاب در دیدار خود با طلاب مجددا به آن اشاره داشتند. ایشان خلأ نظریه پردازی دینی در عرصه های مختلف اداره کشور و جامعه را موجب نفوذ و جایگزینی نظریه های غربی و غیر دینی دانستند و خاطرنشان کردند: «تأکید مکرر اینجانب بر ضرورت توجه به علوم انسانی در دانشگاه‌ها، ناشی از همین واقعیت است.»

ایشان افزودند: «علوم انسانی رایج، متکی بر جهان بینی دیگری غیر از جهان بینی الهی است و مدیران آینده کشور را براساس اهداف جهان بینی غربی و مادی تربیت می کند که لازم است حوزه های علمیه و علمای دین برای جلوگیری از این انحراف، نظریه های اسلامی را در زمینه های مختلف مشخص و برای برنامه ریزی در اختیار مسئولان بگذارند.»

با وجود تاکیدات رهبر انقلاب طی این سال ها بر اهمیت این مسئله و حیاتی بودن آن و نیز تبیین نقشه راهی که از کرسی های نظریه پردازی می گذشت؛ اما متاسفانه بیش از اصولگراهای مدعی خط ولایت، اصلاح طلبان بر موضوع علوم انسانی همت گماردند. اینان که عرصه سیاسی را در شرایط کنونی فاقد امکان بهره برداری و نقش آفرینی جدی می دیدند، بار دیگر به همان مبادی بازگشتند تا با تئوریزه کردن سکولاریته و دفاع مطلق از آن ریشه جریان خود را تحکیم بخشند.

نشریاتی مانند "مهرنامه" در واقع چنین رسالتی برای خود تعریف کرده‌اند. این تئوریزه کردن علوم انسانی غربی و به چالش کشیدن اساتید دانشگاهی منتقد حتی در رشته های تخصصی چون جامعه شناسی نیز بروز پیدا کرد و منتقدان جامعه شناسی چون فیاض و کچوئیان در مهرنامه مورد هجمه قرار گرفتند.

در واقع، رسالت اینگونه نشریات و برخی چهره های این جریان، بازسازی، تقویت و تئوریزه کردن همان اندیشه های روشنفکری در راستای همان خطری است که تا کنون عالمان نسبت بدان هشدار داده اند.

مهرنامه اگر چه از مخاطب چندانی برخوردار نیست و هنوز نتوانسته است جایی برای خود باز کند، اما در عرصه اندیشه به عنوان یک سنگر جبهه سکولاریته در مقابل انقلاب به شمار می آید. این در حالی است که با وجود هشدارهای مکرر رهبر انقلاب و برخی بزرگان چون آیت‌الله مصباح‌یزدی هنوز عزم جدی برای نقش آفرینی در این جبهه از سوی اصولگرایان و انقلابیون دیده نمی شود و ترجیح می دهند بیشتر درگیر همان منازعات سطحی سیاسی و دعواهای بی حاصل جناحی خود باشند.

اعلام دوباره خطر نسبت به جریان روشنفکری که در بستر طبقه برخوردار بورژوازی رشد یافته است، از سوی رهبر انقلاب آن هم در جمع طلاب حوزه علمیه یک گزاره مهم را فراروی دلسوزان انقلاب می‌نهد. در واقع، انقلابیون و خصوصا حوزویان باید بدانند اگر فکری به حال زیربنای فتنه نکنند و صرفا به برخورد با روبنای فتنه دل خوش کنند، بار دیگر همین زیربنا، روبنای خود را بازتولید خواهد کرد و فتنه دیگری را خواهد پروراند؛ فتنه ای که بانیان آن لزوما وابسته سیاسی نیستند، بلکه این وابستگی فکری است که آنان را بدین سو می کشد.

اکنون به نظر باید فضای نقد و بررسی جدی در خصوص علوم انسانی رایج را در دانشگاه ها فراهم آورد. این فضای نقد و گفتگو می تواند از یک مناظره ساده برای جریان سازی آغاز شود و کم کم در قالب کرسی های نظریه پردازی شاکله خاص خود را پیدا کند. یک اشتباه بزرگی که برخی در کشور مرتکب شدند، ثقیل کردن بار کرسی های نظریه پردازی است، آن گونه که هیچ کس را یارای تحمل وزن برگزاری آْن نباشد. می توان از مناظره های ساده تری که دانشجویان نیز می توانند متکفل آن باشند، آغاز کرد. وقتی جریان سازی لازم صورت گرفت و موجی ایجاد شد، آن گاه است که می توان به موج ایجاد شده عمق بخشید.

اکنون که شعله های فتنه فروکش کرده است، جبهه انقلاب باید با همان روحیه تهاجمی خود "ریشه"های فتنه را هدف بگیرد و این دقیقا همان انتظاری است که رهبر انقلاب دارند. هدف گرفتن ریشه های فتنه در دو قالب "سلبی" و "ایجابی" ممکن است. در گام نخست و در بخش سلبی کافی است مبانی و فلسفه علوم در دانشگاه ها به نقد کشیده شود و پرسش از مبادی علوم، پرسش همگانی شود. اگر کچوییان و فیاض از مرگ جامعه شناسی می گویند، این سخن باید آن گونه تکرار شود، که احساس خطر اساتید سکولار را برانگیزد. باید موضوع بی طرفی علم، مورد نقد و هجمه جدی قرار گیرد.

البته در گام بعد در حوزه ایجابی نیز باید کار جدی صورت پذیرد. اگر نفی و نقد صورت پذیرفت، دغدغه کار ایجابی نیز فراگیر خواهد شد، نیروهای با انگیزه نیز در این حوزه به میدان خواهند آمد و شکل خواهند گرفت و اینجاست که اصلاح یا ارائه جایگزین برای متون درسی ممکن می شود. و الا با تغییر سرفصل متون قطعا و یقینا هیچ مشکل درخور توجهی از نظام حل نخواهد شد. از این روست که به نظر می رسد انقلابیون می بایست به "بازتعریف انقلاب فرهنگی" در دوره حاضر فکر کنند.

کد خبر:66648 -