ماهنگار تیرماه/ 1393/ شماره ده
حوزه علمیه اهل بیت علیهم السلام
سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت اجتهادی
باسمه تعالی
آشنای عرش
این خرابه ها انعکاس ناله ها و ضجه ها را در خود نهفته دارند ، این کوچه های تنگ این نخلستانها این بیابان صدای پاهای محکم و متینی را در بر دارد ، آسمان رنگارنگ از اشکهایی است که هر قطره ای از آن رنگی شده بر این سقف و تابش آن رنگهای دیگر را در شش آسمان دیگر به نمایش گذارده است . کوه هر زمان که پژواک سخن او را میشنود ، می لرزد ، ذوب میشود و می خواهد پنبه وار حلاجی گردد از مناجات او !
این کیست؟ با دنیا وداع گفته، او را کنار گذاشته ، پس ناله می زند چه بگوید ؟ از عرش به زمین آمده است ، بی قرار و سر گشته ، می خواهد دوباره به مبدأ مکان خویش باز گردد .شصت و سه سال بی تاب و عاشق ، به هر برزن و کویی می رفت تا زمان را بپیماید و زودتر به او برسد . عاشقی بود که معشوق همواره با او بود و دوست دار او و عاشق او ، زمین می لرزید و می گریست ، هنگامیکه او در فراق یار سر بر سجده می گذارد که " الهی و ربی من لی غیرک "
– خدایا من که به جز تو کسی را ندارم .
سنگها متواضع و فروتن ، در برابر عظمت الهی والای او ، چرا که بزرگ هستی را شیفته ی خویش ساخته بود . هرشب محل او با خدا بودند نخلستانهای خاموش ! و خدا با چشمهای خود دست قدرت خویش را مشاهده می کرد و تا زمان دیدار بی تاب ، تا او بیاید سخن گوید و آرام گیرد . هر شب ماه با شنیدن صدای العفو العفو بخواب می رفت و ستاره بر بام زمین می نشست و خیره خیره او را نگاه می کرد و آنقدر محو دیدار و صدای دل ربایش می شد تا او از حال رود ، آن گاه ستاره آرام آرام بلند می شد ، اوج می گرفت و دور می شد که اگر بیش از این می دید ذوب می شد و نابود می گشت . او با تسبیح و ذکر درختان و چمنها ، تعظیم و ستایش موجودات ، او با صدای امواج دریا که در هر موجش سپاس خداوند را می گفت همراه می شد ، او با اشکها و ناله ها ی مادران بی فرزند ، فرزندان بی مادر آشنا بود ، با هر قطره ی اشکی اشک می ریخت ، خروشان و مقاوم بود آن زمانی که حقی ضایع شده بود ، دلسوز و مهربان آن گاه که ناله ی یتیمی را در خانه ی کوچکی می شنید و دوستی صمیمی و فروتن آن زمان که نابیتایی را در خرابه ای می یافت ، چه کسی این برج عظیم ، این روح بلند ، انیس شبهای ساکت ، نعمت بزرگ افسون شده ی کوفه را می تواند مقهور و سرکوب کند نه هیچکس ! بلکه خدای او را برای همیشه متعلق به خود و از آن ِ خود کرده است . در بهترین شبها جرقه ی نگاه او چشم بیماردلان را کور کرد و شمشیر زهر آلود واسطه ای برای رسیدن به فیض شد که : « فزت و رب الکعبه » ( ساره یزدانی )
*****
24/8/83
کلام رهبر :
- ماه رمضان فرصت بسیار و استثنایی و بزرگی است که به لطف خدای متعال امسال هم این فرصت به ما داده شده که بتوانیم در این ماه مبارک بر سر سفره ی ضیافت الهی حاضر شویم . این فرصت استثنایی در طول سال نظیر ندارد . در ماه رمضان برای ما خاکیان و زمینیان چه سعادت بزرگی است که با ملائکه ی الهی و با روح الامین همنشین بشویم . " تنزّل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم " . لیلة القدر در ماه رمضان ، شب ِ همنشینی خاکیان با فرشتگان ملأ اعلا ست . (24/8/83 )
*****
شهدا :
آنانکه صلای عشق را سر دادند
از نخل وجود خویشتن بر دادند
تا عاشق صادق حقیقت باشند
با قامت افراشته ای سر دادند
فرهنگ جبهه ( شوخ طبعیها )
برادر رزمنده ای داشتیم ، مشغول خانه سازی بود . آخر هم نفهمیدیم ساختمانش تمام شد یا نه ! جبهه که بودیم ، چند وقت یکبار مرخصی می گرفت و می رفت چند عدد آجر روی هم می گذاشت و می آمد . از پیشرفت کارش که می پرسیدم تعریفی نداشت . همیشه یک پای کارش لنگ بود . هر چه تهیه می کرد ، استاد بنایش چیز دیگری می خواست . اوایل که هنوز یه اصطلاح آببندی نشده بود سر به سرش می گذاشتیم ، می گفتیم ف فکر آهنش را نکن ، تو فقط کار را برسان به سقف ، بقیه اش با ما . با تعجب می گفت آخر شما یک چیزی می گویید مگر حساب یک شاهی سنار است ، پولش خیلی زیاد می شود . دوباره ما خاطر جمعی می دادیم که تو کاری به پولش نداشته باش دو سه نفر از بچه های قدیمی هستند دستشان در کار آهن است . مغازه یآهن فروشی دارند ، بعد کنجکاو می شد ببیند اسمشان چیست و کجا دکان دارند و خلاصه تا قبل از اینکه موضوع لو برود و او بفهمد که منظور ما کسانی هستند که بدنشان پر است از ترکش ریز و درشت ، کلی حال میکردیم !!!
زخمیهایی که از بیمارستان ترخیص می شدند ، و دوباره به جبهه می آمدند ، بچه هایی که مطلع بودند آنها هنوز تیر و ترکش در بدن دارند راه می آفتادند می رفتند به استقبال و می گفتند : آهن ماهن چی داری ؟ و مثل سلف خرها بعضی با صدای بلند داد می زدند : آهن ، چدن و ..... می خریم !!!
*****
آشتی با امام زمان عج
ادامه از شماره های قبل
معلوم شد که بدون شناخت معصومین علیهم السلام هرگز به سعادت دنیا و آخرت نمی رسیم ، نیز دانستیم که آن ها اصل و حقیقت ما هستند . رابطه ما با آن ها یک رابطه وجودی است آنها همان روح خداوند هستند که در همه انسانها پرتو و تجلی دارند و همه ذاتا ًسهمی از وجودمان از سنخ وجود آن ها و تابش و تجلی آن هاست . در زیارت جامعه کبیره می خوانیم : " ارواحکم فی الارواح و انفسکم فی النفوس " – " روحهای شما در روح ها و جان های شما در جان هاست " . امام باقر علیه السلام میفرمایند : " همانا خداوند ما را از اعلی علیین آفرید و دلهای شیعیان ما را از آن چه ما را آفریده ، آفرید و پیکرهایشان را از درجه پایینش آفرید از این رو دلهای شیعیان به ما متوجه است زیرا از آن چه ما آفرید ه شده ایم ، آفریده شده اند . همان طور که در گذشته نیز اشاره شد ، همه مردم دارای نفحه و فطرت الهی اند که همان تجلی محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله است ، یعنی درونشان چیزی دارند که با دین محمد صلی الله علیه و آله و آموزه های آن سنخیت دارد ،خداوند دین خود را فطری معرفی می کند یعنی همان چیزی که مردم در ذات و درون خود ، حامل آن هستند. " فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرة الله التی فطر الناس علیها " – " پس روی خود را به سوی دین حنیف کن که مطابق فطرت خداست ، فطرتی که خدا بشر را بر آن فطرت آفریده " . بنا بر این به شهادت و گزارش قرآن کریم ، بین ساختار همه انسانها و دین اسلام که دین اعتدال و دین خداست و رهبران آن ، چهارده معصوم علیهم السلام هستند ، سنخیت و هماهنگی وجود دارد . هرکس به دستور این دین عمل کند ، آن نفحه ی الهی و فطرت دین پذیرا و فعال تر و شکوفاتر می شود و شخص به پیامبر و آل ایشان نزدیک می شود ، زیرا با اجابت دستورهای دینی سنخیت بیشتری با آنها برقرار میشود . همه ی انسانها اهل بیت علیهم السلام را در وجود خود دارند ، فقط باید آن مایه ی فطری و آن نفخه ی الهی را در خود تقویت کنند تا پیامبر و آل ایشان علیهم السلام در وجود او بیدار و زنده شوند و پرتو آنها در وجودشان تجلی کند و هر کس این کار را کرد به تشیع یعنی حاکمیت روح الهی و فطرت برروح حیوانی و طبیعت می رسد ؛ نسبت اهل بیت علیهم السلام نسبت به ما از نسبت پدر و مادر به ما بسیار نزدیکتر و شدید تر و قوی تر است . والدین ما اصل و ریشه ی جسمانی و بعد حیوانی و مادی و دنیایی ما هستند ، در حالی که آنها اصل ما و حقیقت روح و ذات ما و ریشه ی بعد انسانی و الهی و ابدی ما هستند و به هین دلیل پس از خداوند از همه کس حتی از والدین و تمام عزیزان ما در دنیا برای ما عزیزتر و مهمتر هستند . آنها اصل و والدین قدسی و آسمانی ما هستند که واسطه ی عشق ما به خداوند و رساننده ی ما به حق تعالی هستند .آنها صراط مستقیم الهی و باب الله هستند برای همین است که حاضریم در صورت نیاز همه چیزمان را فدای رسیدن به آنها و پیمودن راهشان کنیم ، تا جایی که خطاب به آنها می گوییم : " بابی انتم و امی" . رسول اکرم صلی الله علیه و آله که رحمة للعامین است می فرمایند : " هیچ بنده ای ایمان به خداوند ندارد تا اینکه من محبوب تر از خودش در نزد او باشم و عترت مرا بیش از عترت خودش و خانواده ام را بیش از خانواده ی خودش و ذات مرا بیش از ذات خودش دوست داشته باشد " . به عبارت دیگر ایمان به خداوند و آخرت و حیات ابدی بدون ترجیح اصل خدایی و ابدی بر اصل زمینی و موقت و طبیعی ممکن نبوده ، دروغی بیش نیست . آری اصل و ریشه ما هستند که بازگشت همه ی ما به سوی آنها و حساب همه ی ما با آنهاس ما با اتصال به اصلمان و رسیدن به وطنمان است که آرامش داریم و خوشبخت هستیم .
*****
پای درس استاد :
پرسش : ما در دعاهایمان از ملائکه مدد می خواهیم و اسمشان را می بریم با وجود ائمه ی اطهار علهیم السلام این کار درست است ؟
*****
معرفی کتاب :
عسل کیمیای ارزشمند حیات – در زبان پارسی انگبین و در زبان عربی عسل و در زبان انگلیسی هانی(HONEY) نامیده می شود . عسل اکسیر ، والا و ارزشمندی است که در تمام طول تاریخ به عنوان یک غذای خوش طعم و یک داروی شفا بخش مورد توجه بشر قرار گرفته است . طوری که گذشتگان آن را مظهر پاکی و خلوص و همچنین نشانه ی قدرت و جوانمردی می دانستند و در یونان و روم باستان عسل را مظهر برکت ، نماد عشق و زیبایی دانسته و مصریان ، مالیات خود را بر اساس آن می پرداختند . این قسمتی از مقدمه کتاب معجزات درمانی عسل و انگبین ها ، بر اساس طب النبی ّصلی الله علیه و آله و طب الائمّه علیهم السلام و دانش روز– مؤلف محمد دریایی بود که خدمتتان معرفی کردیم .
احکام :
رساله اجوب الاستفتائات –( مقام معظم رهبری ) س: 755 – اگر پزشک شخصی را از روزه گزفتن منع کند آیا با توجه به اینکه بعضی از پزشکان اطلاعی از مسائل شرعی ندارند عمل به گفته او واجب است ؟ ج : اگر مکلف از گفته پزشک یقین پیدا کند که روزه بر ای او ضرر دارد و یا از گفته وی یا منشأ عقلایی دیگری برای او خوف از ضرر حاصل شود ، روزه گرفتن برای او واجب نیست ، بلکه جایز هم نیست .
*****
تغذیه در طب ایرانی اسلامی
ادامه از شماره های قبل
سبزیها مزاج آنها و مصلح آنها :
اسفناج = مزاج : سرد و تر – مصلح : دارچین ، فلفل
بامیه = مزاج : سرد و تر – مصلح : ادویه های گرم
برگ چغندر = مزاج : گرم و خشک – مصلح : آبغوره
پونه = مزاج : گرم و خشک – مصلح : سرکه
پیازچه = مزاج : گرم و خشک – مصلح : سرکه ، کاسنی
تربچه = مزاج : گرم و تر – مصلح : نمک ، عسل
ترخون = مزاج : گرم و خشک – مصلح : عسل ، کرفس
تره = مزاج : گرم و خشک – مصلح : گیشنیز ، کاسنی
شاهی = مزاج : گرم و خشک – مصلح : کاسنی ، سرکه
جعفری = مزاج : گرم و خشک – مصلح : کاسنی
خرفه = مزاج : سرد و تر – مصلح : کرفس ، نعناع
ریواس = مزاج : سرد و خشک – مصلح : عسل
ریحان = مزاج : گرم و خشک – مصلح : نیلوفر
شاه تره = مزاج : گرم و خشک – مصلح : کاسنی
شبدر = مزاج : گرم و تر – مصلح : کاسنی
کرفس = مزاج : گرم و خشک – مصلح : انیسون
کاهو = مزاج : سرد و تر – مصلح : نعناع ، کرفس ، سکنجبین
گیشنیز = مزاج : سرد و خشک – مصلح : سکنجبین ، دارچین
لوبیا = مزاج : سرد و تر– مصلح : دارچین ، زنجبیل
نعناع = مزاج : گرم و خشک – مصلح : کرفس
*****
مسابقه :
چرا در کلام رهبر ماه رمضان ماه استثنایی است ؟
2- استاد در جواب شخصی که پرسیده ، ما در دعاهایمان از ملائکه مدد می خواهیم و اسمشان را می بریم با وجود ائمه ی اطهار علهیم السلام این کار درست است ؟ یا نه ؟ چه فرمودند ؟
3- ماه نگار ، این ماه چه کتابی را معرفی کرده است ؟ با ذکر نام نویسنده ؟