بحث ضرورت ولایت فقیه (شماره8)
در قسمت اول ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی (قدس سره) دیدیم که امام فرموده بودند : «ولایت فقیه » از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می شود و چندان به برهان احتیاج ندارد. ما معتقد به ولایت هستیم و معتقد یم پیغمبر (ص) باید خلیفه تعیین کند و تعیین هم کرده است . آیا تعیین خلیفه برای « بیان احکام » است ؟ ما خلیفه می خواهیم تا «اجرای قوانین» کند . قانون مجری لازم دارد . در همه کشور های دنیا اینطور است که جعل قانون به تنهایی فایده ندارد و سعادت بشر را تأمین نمی کند پس از جعل قانون باید قوه مجریه ای بوجود آید .
اینجاست که تشکیل حکومت و بر قراری دستگاه اجرا لازم می آید . اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت و بر قراری دستگاه اجرا و اداره ، جزئی از ولایت است.
( قسمت دوم ) بدیهی است که ضرورت اجرای احکام که تشکیل حکومت رسول اکرم (ص) را لازم آورده منحصر و محدود به آن زمان نیست و پس از رحلت نیز ادامه دارد .
بنابر این ، چون اجرای احکام پس از رسول اکرم (ص) و تا ابد ضرورت دارد تشکیل حکومت و بر قراری دستگاه اجرا و اداره ضرورت می یابد . بدون تشکیل حکومت هرج و مرج بوجود می آید و فساد اجتماعی و اعتقادی و اخلاقی پدید می آید .
بنابر این ، به ضرورت شرع و عقل آنچه در دوره حیات رسول اکرم (ص) و زمان امیر المؤمنین (ع) لازم بوده ، پس از ایشان و در زمان ما لازم است .
از غیبت صغری تا کنون هزار و چند صد سال می گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر هم بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورند ، آیا در طول این مدت احکام اسلام باید زمین بماند ؟ و اجرا نشود ؟ قوانینی که پیغمبر (ص) در راه بیان تبلیغ و نشر آن 23 سال زحمت کشیدند فقط برای مدت محدودی بود ؟
مالیاتهایی که اسلام مقرر داشته و طرح بودجه ای که ریخته نشان میدهد تنها برای رمق فقرا و سادات فقیر نیست ، بلکه برای تشکیل حکومت و تأمین مخارج ضروری یک دولت بزرگ است .مثلاً خمس یکی از در آمدهای هنگفتی است که به بیت المال می ریزد و یکی از اقلام بودجه را تشکیل می دهد بدیهی است در آمد به این عظمت برای اداره کشور اسلامی و رفع احتیاجات مالی آن است . منظور رفع نیاز مالی تشکیلات بزرگ حکومتی است .
علمای اسلام موظفند با انحصار طلبی و استفاده های نا مشروع ستمگران مبارزه کنند و نگذارند عده کثیری گرسنه و محروم باشند و در کنار آنها ستمگران غارتگر و حرام خوار در ناز و نعمت بسر ببرند . امیر المؤمنین (ع) میفرماید : من حکومت را به این علت قبول کردم که خداوند تبارک و تعالی از علمای اسلام تعهد گرفته و آنها راملزم کرده که در مقابل پر خوری و غارتگری ستمگران و گرسنگی و محرومیت ستمدیدگان ننشینند.
در عهد حضرت امیر المومنین (ع) طرز حکومت اصلاح شده و رویه و اسلوب حکومت صالح بود . آن حضرت با اینکه بر کشور پهناوری حکومت می کرد وقتی دو پیراهن خرید یکی را که بهتر بود به قنبر ( مستخدم خود ) داد و آن دیگری را که آستینش بلند بود را برای خود برداشت و زیادی آستین را پاره کرد .
هر گاه این سیره حفظ میشد و حکومت به شیوه اسلام میبود نه تسلط بر جان و مال مردم ، نه سلطنت و نه شاهنشاهی ، این ظلمها و غارتگریها و دستبرد به خزانه عمومی و فحشاء و منکرات واقع نمی شد . اگر این تشریفات پر خرج سلطنتی و این ریخت و پاشها و اختلاسها نبود بودجه مملکت کسر نمی آورد تا در برابر آمریکا و انگلیس خاضع شوند و تقاضای قرض و کمک کنند .
از طرف دیگر تشکیلات اداری زائد و طرز اداره ی توأم با پرونده سازی و کاغذ بازی که از اسلام بیگانه است خرجهایی بر بودجه مملکت تحمیل می کند که از خرجهای حرام نوع اول کمتر نیست . اینهاست که مملکت را محتاج می کند و جز زحمت و معطلی اثری ندارد . ادامه دارد ...